ضرب‌الاجل‌های مذاکراتی، واقعیت یا حربه مذاکراتی؟

علیرضا شاهمرادی
تحلیلگر مسائل بین الملل

دور هشتم از مذاکرات وین، در تاریخ هفتم دی‌ماه آغاز شده و تا پنج‌شنبه ادامه می‌یابد؛ در ادامه با تنفسی سه‌روزه، دوباره از دوشنبه از سر گرفته می‌شود و زمان مشخصی هم برای پایان آن اعلام نشده است. با این حال و در شرایطی که در دور هفتم مذاکرات، جدیت طرف ایرانی برای دست‌یابی به توافقی متوازن و قابل قبول روشن شده، منابع غربی و بالاخص منابع دیپلماتیک اروپایی از محدودیت فرصت برای دیپلماسی با ایران سخن می‌گویند.

این منابع و بالاخص تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به صراحت می‌گویند که برای توافق با ایران بیش از چند هفته فرصت باقی نیست. در همین حال فضاسازی‌هایی هم از سوی این منابع در خصوص احتمال فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» صورت گرفته که اصلا روشن نیست چنین ادعاهایی تا چه‌اندازه می‌تواند به واقعیت نزدیک باشد. در هر صورت، اصلا بعید نیست که با ادامه مذاکرات و افزایش چالش‌های طبیعی، خبرسازی‌های منفی دیگری نیز از سوی غربی‌ها صورت بپذیرد و در این میان نقش صهیونیست‌ها هم در لابی کردن با طرف اروپایی و دمیدن در کوره زیاده‌خواهی‌های غربی‌ها به‌هیچ‌وجه قابل انکار نیست.

روشن نیست که غربی‌ها دقیقا چه هدفی را از چنین فضاسازی‌هایی دنبال می‌کنند؟ فرضا اگر ظرف چند هفته زیر میز مذاکرات بزنند برنامه بعدی آنها چه خواهد بود؟ ادامه فشار حداکثری که شخص «رابرت مالی»، مذاکره‌کننده ارشد آمریکایی اذعان کرده شکست خورده یا عملیات نظامی که خودشان هم می‌دانند به‌جهت هزینه‌های سنگین آن برایشان میسر نیست؟

غرب در نهایت باید بپذیرد که راهی جز ادامه دیپلماسی با ایران و تن دادن به توافقی متوازن با تهران ندارد، توافقی که تحریم‌های ضدایرانی را به‌شکلی موثر رفع کند و قابلیت راستی‌آزمایی رفع آنها را فراهم آورده و از سوی دیگر تضمین‌های لازم برای عدم تکرار آنچه در اردیبهشت ۱۳۹۷ اتفاق افتاد را به ایران ارائه دهد. طبعا هر راهی جز این، واشنگتن و متحدان اروپایی این کشور را از آنچه می‌خواهند به‌مراتب دورتر خواهد کرد.

دولت بایدن در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا، به‌غایت نیازمند نوعی دستاورد در حوزه سیاست خارجی است، بالاخص در شرایطی که به آن شکل مفتضحانه از افغانستان خارج شده و پس از آن شاهد سقوط آزاد محبوبیتش بوده است. با این وصف، در دو حوزه به‌فکر دست‌یابی به یک دستاورد است: یکی در حوزه تنش‌های شرق اروپا بین روسیه و اوکراین و دیگری در حوزه احیای برجام.
بر این اساس، این دولت آمریکاست که به توافقی با ایران نیاز دارد، نه فقط به‌جهت فوق، بلکه همچنین بدان جهت که عملا دیگر ابزار چندانی برای استفاده علیه ایران برایش باقی نمانده است. نه فشار حداکثری علیه تهران واشنگتن را به‌خواسته‌هایش رسانده و نه در عمل امکانی برای اقدام نظامی علیه ایران متصور است. هزینه‌های چنین اقدامی چنان گزاف است که شکست بایدن را در انتخابات ۲۰۲۴ ریاست‌جمهوری تضمین خواهد کرد.

با این وصف، تکرار جمله «فرصت کم است» و «چند هفته بیشتر وقت نداریم»، بیشتر به یک بلوف مذاکراتی برای تحت فشار قرار دادن ایران شبیه است تا واقعیتی روی زمین. به هر حال واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی اگر تصمیمی غیر از ادامه دیپلماسی سازنده با ایران بگیرند، باید تبعاتش را هم بپذیرند. / قدس آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید