روایتی متفاوت از «لامپ افروغ»؛ صنعتگر محیط امن برای کار می‌خواهد

هر کسی در زندگی هدف و مسیری را انتخاب می‌کند. شاید یک نفر از تفریح احساس آرامش کند اما برای من که تولید‌کننده هستم رفتن به سالن تولیدوشنیدن صدای دستگاه‌ها وخوش و بش با کارکنان آرامش‌بخش است

در همه دنیا از مونتاژ به تولید می‌رسند و درکشور ما عجیب است که کار برعکس شده است. امروز آنچه در ایران اتفاق می‌افتد تولید محصول روشنایی نیست و به صراحت می‌گویم شاید بیش از نود و نه درصد ایرانی‌ها که با برند ایرانی محصولات روشنایی تولید می‌کنند، در واقع قطعات منفصله را از چین وارد و مونتاژ می‌کنند

داود باقری فارغ‌التحصیل دانشگاه علم و صنعت از رشته مهندسی مکانیک و دارای درجه کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی است. عملا ورسماً از زمانی که بارتبه 35 وارد دانشگاه شده کار تولید را آغاز کرده است. به گفته خودش در تمام مدت تحصیل از پنجاه و چهار سال قبل تا کنون شش ماه کارگری کرده و بعد از آن همواره با سِمت مدیریتی از سه تا سه هزار نفر کارمند داشته است. شرکت لامپ افروغ از اواخر سال 69 به ثبت رسیده و پس از خرید ماشین‌آلات تولید از سال 71 عملیات ساختمانی آن شروع و در آذرماه 1372 رسماً افتتاح شده است. گفت‌وگویی داشتیم با این کارآفرین نمونه وضمن آن به بررسی برخی از مهم‌ترین دشواری‌های کارآفرینی در حوزه صنعت پرداختیم.

  • برند افروغ چگونه کار خود را شروع کرد؟

خاطره خوبی از روز اول کاری‌ام دارم. از همان روز یک قرار امضا نشده با خداوند بستم. روز قبل از 17 فروردین سال 71 به چهارراه میدان بار مشهد رفتم و مقداری قرقره، نخ، استانبلی، دو کیسه گچ و چند عدد بیل خریدم. صبح به میدان شهدا آمدم و با چند کارگر به محل کارخانه رفتیم و خط‌کشی زمین را شروع کردیم. عصر همان روز در 17 فروردین هنگام غروب رعد و برق می‌زد و می‌خواست باران ببارد و من یک باره احساس کردم که خداوند کنارم نشسته‌ است. بلند گفتم که «از شما متشکرم که این فرصت را به من دادی که روزی کارگردان را بدهم. سعی می‌کنم لیاقت آن را داشته باشم». قراری بستم که تا زنده‌ام کم نگذارم و جوانان را به راه راست هدایت کنم و فقط یک خواهش از خداوند  داشتم که هوای من را داشته باشد. خداوند از همان زمان تا امروز همیشه هوای من را داشته است.

کارخانه در آذرماه سال 72 افتتاح شد. از روز اول با تولید یک محصول و چهل نیروی انسانی شروع کردیم. سالن تولید طوری ساخته شده بود که برای ده خط تولید و اشتغال حداقل هزار نفر ظرفیت داشت. از روز اول بر این مبنا زمین و ساختمان و تأسیسات درست شده است. در گذر زمان به پرسنل اضافه شد تا جایی که امروز به 396 نفر نیروی انسانی رسیدیم.

  • از روزهای سخت بگویید.

کار خوب بود اما متأسفانه از زمان ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد وضعیت صنعت و همچنین ما بدتر شد. نیروها را کم کردیم و به 40 نفر رسیدیم. در تمام این مدت وقتی به تعطیلی کارخانه فکر می‌کردم همیشه قول خودم را با خداوند مدنظر داشتم و هراس می‌کردم و پشیمان می‌شدم. خوشحالم که بگویم دو سال است در حال رشد هستیم و اکنون حدود 100 نفر نیرو داریم و امیدواریم که نیروی ما تا یکسال دیگر به دوبرابر این تعداد افزایش یابد.

  • چه ویژگی‌هایی «افروغ» را در مسیر پیشرفت نگه داشت؟

می‌توانم بگویم در کارخانه «افروغ» که زمانی فقط یک محصول داشت امروز امکان تولید هر محصول روشنایی را با توجه به تقاضای بازار داریم و دائماً سعی می‌کنیم خودمان را در دانش روز روشنایی به روز کنیم. حدود 25 درصد نیروهای ما فارغ‌التحصیل دانشگاهی و از میان آن‌ها حدود 25 درصد در مقاطع کارشناسی ارشد ودکتری هستند. سعی کردیم این افراد از میان کسانی که تا حدودی اهل تفکر هستند انتخاب کنیم. خلاقیت در لامپ «افروغ» خیلی اهمیت دارد و از اولویت‌های ما است.

  • آیا کارآفرینی مسیری است که آن را به بقیه و به ویژه جوانان هم پیشنهاد بدهید؟

سوال خوبی است. روزی از من خواسته شد برای تعدادی از دانشجویان سخنرانی کنم. از آن‌ها پرسیدم که درباره چه دوست دارید صحبت کنم و آن‌ها از من پرسیدند چه کنیم که موفق شویم. من از آن‌ها پرسیدم که موفقیت در نظر آن‌ها چه تعریفی دارد. اگر موفقیت ثروت است این یک مسیر دارد و ملزوماتی می‌خواهد ولی اگر تعریف آن خدمت به جامعه است ملزومات دیگری دارد. در تولید و کارآفرینی چیزی جز عشق لازم نیست. وقتی کسی برای ساخت یک مجسمه وقت می‌گذارد و از آن لذت می‌برد شاید لزوما از آن پولی به دست نیاورد اما موفق است. به نظر من هر کسی که عاشق کار خودش باشد موفق است. گاهی لازم است مبارزه جهادی کرد چون شاید کسی کمک نکند و هیچ چیزی جز عشق به تولید و سازندگی در میان نباشد. هر کسی در زندگی هدف و مسیری را انتخاب می‌کند. شاید یک نفر از تفریح احساس آرامش کند اما برای من که تولید‌کننده‌ هستم رفتن به سالن تولید و شنیدن صدای دستگاه‌ها وخوش و بش با کارکنان آرامش بخش است.

من خیلی جاها گفتم که حتی اگر دوباره به دنیا بیایم همین کار را خواهم کرد. من عاشق تولید کردن هستم. با این حال افرادی هم در این جامعه هستند که سوء استفاده می‌کنند و از رنج دیگران برای خود موفقیت درست می‌کنند و خدمتگزار نیستند. امثال من اگر ده بار هم به دنیا بیایند باز هم تولید را انتخاب خواهند کرد.

  • یک نکته در کارنامه لامپ افروغ خیلی به چشم می‌خورد و آن اینکه همسو با فناوری روز بازار پیش رفته است. اشاره کردید که امروز توانایی بالایی برای تولید کالا دارید. بفرمایید آینده این صنعت را چطور می‌بینید و چه چشم‌اندازی ترسیم کرده‌اید؟ فکر می‌کنید کسانی که می‌خواهند وارد این حوزه شوند باید متوجه چه مواردی باشند؟

این لطف خداوند است که صنعت روشنایی برای ما همیشگی است چون نیاز انسان به آن تمامی ندارد. این رشته از ابتدای خلقت که با آتش و شمع آغاز شده تداوم داشته و تا به امروز رسیده است. اما با تأسف باید بگویم در ایران مشکلاتی پیش روی کار وجود دارد. اوایل که ما کارمان را شروع کردیم هفت کارخانه لامپ‌سازی وجود داشت اما امروز تنها سه کارخانه باقی مانده است و این واقعا جای تأسف دارد. ما در همین مشهد کارخانه‌ای داشتیم به نام «مهتاب خراسان» با شصت‌هزار متر زیربنا و فناوری روز، کارخانه‌ای که کوره ذوب شیشه داشت و بعد از حدود بیست سال کار کردن تعطیل شد. من که به آنجا هیچ وابستگی نداشتم اما وقتی خبر تعطیلی آن را شنیدم به شدت متاثر شدم.

هرچه تولید‌کننده‌ها از میدان خارج شوند راه برای واردات باز می‌شود. شاید برای همین بود که کسی از مسئولین از این جریان ناراحت نشد. در همه دنیا از مونتاژ به تولید می‌رسند و در کشور ما عجیب است که کار برعکس است. امروز آنچه در ایران اتفاق می‌افتد تولید محصول روشنایی نیست و به صراحت می‌گویم شاید بیش از نود و نه درصد ایرانی‌ها که با برند ایرانی لامپ تولید می‌کنند در واقع کالای چینی را مونتاژ می‌کنند. اسم خودمان را گذاشته‌ایم تولید‌کننده و کالای چینی را در ایران در یک زیرپله مونتاژ می‌کنیم و آرم خودمان و حتی برچسب استاندارد هم روی آن می‌زنیم. اداره صنایع هم پروانه بهره‌برداری می‌دهد. امروز اگر از اداره صنعت بپرسید چند واحد تولیدی روشنایی داریم شاید بیش از صد مورد نام ببرند اما این‌ها هیچکدام در واقع تولید‌کننده نیستند. این آفت تولید و صنعت است چون اگر روزی به هر دلیل کشور چین به ما قطعات ندهد آنوقت بایستی فاتحه صنعت را در ایران بخوانیم.

  • چه محدودیت هایی روند تولید را کُند می‌کند؟

دولت امروز برای ما عیدی و پاداش و اضافه حقوق تعیین می‌کند و هزار جور خرده فرمایش دیگر هم دارد. این مسائل بخش خصوصی را اذیت می‌کند و مسلم است که با این شرایط نمی‌توانیم به سمت تولید داخلی برویم و آن روز نمی‌آید که نیاز به واردات قطعات از چین نداشته باشیم.

همین جا لازم است به مالیات بر ارزش افزوده اشاره کنم. صحبت من با مسئولین این است: آنقدر شعار می‌دهید «تولید داخلی» چه فایده‌ای دارد؟ اول بستر آن را فراهم کنید بعد شعار دهید. مثلاً از بازار لامپ مشهد به من زنگ می‌زنند و می‌گویند لامپ می‌خواهند. من شماره ملی می‌خواهم و به همین دلیل خرید نمی‌کنند. چون من اسم آن‌ها را می‌خواهم و آن‌ها برای فرار از مالیات شماره ملی نمی‌دهند و معامله نمی‌کنند.

من بارها گفته‌ام که جنس ایرانی کیفیت عالی دارد اما چرا از تولید‌‌کننده داخلی نمی‌خریم؟ به مقامات گفته‌ام برای اینکه به حرف من برسید به بازار بروید. وقتی فروشنده جنس خریداری می‌کند اسمش در دارایی می‌رود و مشمول مالیات می‌شود و به همین علت کالای ایرانی خریداری نمی‌کند. حتما اشکالی در کار است. باید بستر خرید کالای ایرانی فراهم شود.

کجای دنیا تولید، مسئول دریافت مالیات و دادن آن به دولت است. همه جای دنیا شما هر چیزی خریداری کنید مالیات آن پای صندوق پرداخت می‌شود. تولید‌کننده وتوزیع‌کننده رانباید درگیر دریافت مالیات کرد. با این حساب چطور می‌شود انتظار داشت تولید‌کننده کالا تولید کند ومصرف‌کننده این کالا را خریداری کند.

معضل عمده تولید‌کنندگان مالیات برارزش افزوده است. دولت باید مالیات بگیرد و درست است اما باید به روش درست ومتداول آن در تمام دنیا این کار را انجام دهد. جوانی که امروز می‌خواهد وارد حوزه تولید شود باید تشویق شود و بستر کار را فراهم ببیند؛ این بستر را دولت باید فراهم کند.

  • شما از منتقدان برخی تشکل‌های بخش خصوصی در نحوه پیگیری مشکلات بودید،آیا امروز بخش خصوصی در انتقال مشکلات خود موفق بوده است؟

مدت‌ها دوست داشته‌ام که این حرف‌ها را منتقل کنم. کسی که مسئول می‌شود قرار است که از حقوق منطقی و قانونی یک تشکل دفاع کند. اما گاهی دیده می‌شود که خود این مسئول کارش ایراد دارد. چرا مسائل کلی صنف حل نمی‌شود و مسائل شخصی حل می‌شود؟ کسی که ذی‌نفع است نمی‌تواند از حقوق دیگران دفاع کند. ما بارها نامه‌ نوشته‌ایم و صرفا نامه ‌زده‌اند که پیگیری و مساعدت شود. نمی‌دانم شاید امکان فراهم نیست اما آنچه انتظار می‌رود بیشتر از این تلاش‌ها است.

  • فعالین بخش خصوصی با جنس مشکلات آشنا هستند اما گویا بخشی از مطالبات و پیگیری‌ها شخصی است و صنفی نیست. موافق هستید؟

فرض کنید که ما پنج هزار صنعت‌گر داریم و همه آن‌ها همگی با بانک‌ها مشکل دارند. وقتی من خودم به عنوان یک صنعتگر با بانک مشکل دارم و به عنوان نماینده با بانک‌ها طرف می‌شوم به فکر منافع خودم هستم.

  • چه نوع حمایتی را از دولت انتظار دارید؟

فقط یک درخواست دارم که در قالب توصیه آن را مطرح می‌کنم. هیچ مملکتی بقا نخواهد داشت مگر این که تولید صنعتی، کشاورزی و سازندگی داشته باشد. با واردات و وصل شدن به این سو و آن سوی دنیا ما راه به جایی نمی‌بریم. من به عنوان تولید‌کننده می‌گویم ما هیچ چیزی نمی‌خواهیم فقط بستر کار ما را امن کنید و بگذارید کار کنیم. ببینید که چه افراد توانمندی در ایران هستند و می‌توانند موجب توسعه شوند. به عنوان یک ایرانی دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم که نیروی کار باهوش و با استعداد ما از کشور خارج می‌شود. باید جلوی این روند را گرفت. حمایت منطقی از تولید‌کننده مهم است.

دخالت‌های غیرکارشناسانه مسئولین فقط برای تولید مشکل و موانع ایجاد می‌کند و خواهش من از مسئولین این است که زحمت نکشند موانع را از بین ببرند، مانع جدید ایجاد نکنند.

  • چه انتظاری از رسانه دارید؟ بخش خصوصی چه رسالتی را باید برای حمایت از تولید در پیش بگیرد؟

واقعیت این است که یک صنعتگر چیز خاصی نمی‌خواهد. ما فقط محیط امن کار می‌خواهیم و این وظیفه دولت است. رسانه اگر متوجه شود که رسالتش چیست خود متوجه بقیه کار خواهد شد. یکی از چیزهایی که برای ما صنعتگرها ایجاد مشکل می‌کند این است که در مملکت ما کالای قاچاق وارد می‌شود. این کالا یعنی عدم پرداخت حقوق دولت و ملت و ارائه محصول با کیفیت پایین و ارزان قیمت به جامعه. این جریان همه را متضرر می‌کند. ما می‌خواهیم وقتی رسانه این بحث را مطرح می‌کند پیگیر باشد که عوامل اجرایی چگونه عمل کرده‌اند. وقتی این اندازه کالای قاچاق وجود دارد حتما یک جای کار می‌لنگد. رسانه وظیفه دارد که حساس باشد و این مسائل را ببیند و صادقانه عمل کند.

وظیفه رسانه پیگیری مشکلات و معضلات است و اینکه بالاخره مسئول این حجم از مشکلات کیست. بعد باید این افراد به جامعه معرفی شوند. به نظرم رسانه در این باره نباید مصلحت اندیشی کند.

دیدگاهتان را بنویسید