« من خیلی خرافاتی هستم ولی نباید خرافات را به زبان بیاوری چون اثرش را از دست میدهد.»
این صحبت خوان کارلوس گاریدو، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس، در گفتوگو با عادل فردوسیپور بار دیگر تب داغ خرافات را طرح کرد. این صحبت مربی اسپانیایی مؤید این است که مسئله خرافات فقط مختص به کشورمان نیست و حتی میان اروپاییها نیز وجود دارد. البته باید بدانیم که اسپانیا یکی از خرافاتیترین کشورهای جهان بهویژه در حوزه فوتبال است. در جام ملتهای اروپا 2008 زمزمههای بسیاری در میان بازیکنان و هواداران تیم ملی فوتبال اسپانیا پیچید که دلیل ناکامیهای اخیر این تیم لباس زرد رنگ است. به همین دلیل بود که آنها به هیچ عنوان نمیخواستند در بازی نیمهنهایی مقابل روسیه از لباس زرد استفاده کنند. هرچند با فشار مسئولین و سرمربی خود، لوییس آراگونس، به این موضوع تن دادند و نهایتا قهرمان آن جام نیز شدند.
خرافات میان بزرگان فوتبال کشور نیز وجود داشته است. علی پروین اعتقاد داشت سعید راد نحس است و نباید برای تماشای بازیهای این تیم به ورزشگاه بیاید اما این بازیگر پرسپولیسی دوآتشه در هربازی ای که توانست حاضر شد و پرسپولیس آن بازیها را یا باخت یا مساوی کرد.
گاریدو اما تنها مربی خارجی فوتبال ایران نیست که خرافاتی بودنش مطرح میشود. مترجم برانکو ایوانکوویچ مدعی شده بود این مربی کروات اعتقاد خاصی به کت قهوهای داشته و این نوع لباس پوشیدن را باعث خوششانسی میدانسته است.
خرافات چنان در فوتبال کشور رخنه کرد که پای جادوگرها و رمالها به آن باز شد. نخستین بحثها از ورود جادو و طلسم به فوتبال ایران از تیم پاس تهران و حدفاصل سالهای 81 تا 83 آغاز شد. پاس در آن سال ها قهرمان ایران شده بود. مجید جلالی این مسئله را به تکذیب کرد و موفقیت پاس را حاصل داشتن بهترین بازیکنان و تلاش شبانهروزی کادر فنی دانست. سپس نوبت به سایپا و سرمربی آن مجتبی تقوی رسید. تقوی نیز همانند جلالی این موارد را رد کرد و موفقیت تیمش را مرهون دلایل فنی دانست. هرچند پس از این تکذیب تیم وی در سراشیبی سقوط قرار گرفت و به پلیآف لیگ دسته اول سقوط کرد. اما نقطه عطف این ماجرا جایی بود که برای نخستین بار یکی از متهمان خرافهگرایی و جادوگری این اتهام را در آنتن زنده تلویزیون پذیرفت. اواسط آبان 96، علی گویینی، مسئول چمن ورزشگاه امام علی سیرجان در برنامه نود این اظهارات را به زبان آورد: « … من به این مسئله اعتقاد دارم و اگر نداشتم نمیریختم. اعضای تیم حریف با پودر دروازهشان را طلسم کرده بودند و ما روی آن مایع ریختیم تا طلسم را بشکنیم. مایع ادرار را هم از توپجمعکن پشت دروازه گرفتم. خیلی از مردم به طلسم و چشمزخم اعتقاد دارند و همین الان اگر نظرسنجی کنید تعداد زیادی این مسئله را تایید میکنند…»
اما آیا ادعای گویینی درست بود و جامعه ایران تا این سطح گرفتار خرافات است؟ پیشینه تحقیقات علمی و پژوهشی ما را به حدود 30 مقاله معتبر میرساند که در زمینه خرافهگرایی به رشته تحریر درآمدهاند. یکی از جدیدترین این مقالات، « باورها و خرافات در فرهنگ ایرانی » نوشته سحر بهزادی است که تابستان 1401 در فصلنامه مطالعات علوم اجتماعی منتشر شده است. نویسنده خرافات را بر اساس هدفی که در گرایش به خرافات وجود دارد به چهار دسته تقسیم کرده است: نخست اعتقاد به نیروهایی که در طبیعت هستند شامل روشهای احضار و ارتباط با ارواح و اجنه و جادوگری، دوم پیشگویی ازطریق طالعبینی، کفبینی و فالگیری، سوم دور کردن بلا و مصیبت از طریق روشهایی مانند آویزان کردن مهره مار، اسفند دود کردن و شکستن تخم مرغ و چهارم دستیابی به خواستهها و نیازها مثلا از راه افسونگری و چیزخورکردن افراد.
دایرةالمعارف بریتانیکا نیز خرافات را در چهار دسته طبقهبندی کرده است: عبادت ناشایست خدای واقعی، بت پرستی، فالگیری و عقاید باطل مانند سحر و جادو. البته که خرافات فقط مختص ایران نیست. مطالعات نشان میدهد کشورهای انگلستان، آمریکا، روسیه و ژاپن درصدر کشورهای خرافاتی قرار دارند.
خرافات را نباید فقط یک مسئله عامیانه دانست. خرافات میتواند در سیاست نیز وارد شود. « خرافات به مثابه ایدئولوژی در سیاست ایران: از مجلسی تا احمدینژاد» نام کتابی از علی رهنما است که نقش خرافات را در سیاست در ایران بررسی میکند. این کتاب را انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر کرده و فرهاد مهری نیز آن را در همان لندن به فارسی ترجمه نموده است. کیومرث اشتریان نیز تئوری خرافات سیاسی را همراه با تئوی توطئه میداند. وی معتقد است همانگونه که تئوری توطئه به دنبال تفسیر رمزآمیز و پر از توطئه جهان است، تئوری خرافات سیاسی نیز به دنبال تأویل زندگی سیاسی به وهمیات است. تئوری توطئه انسان را نامید و از سیاست بیزار میکند اما تئوری خرافات به انسان امید واهی میدهد و او را به پیکارجویی خیال پرداز تبدیل میکند. از نگاه اشتریان، خرافات سیاسی روایتی موهوم و غیرقابل نقد از جهان سیاست برمیسازد و با تقدسهای ماورایی یک شبهعلم ایجاد میکند. مانند: تصور قدرت مطلقه ملکه انگلیس، تاثیرگذاری گاندوهای نفوذ، پیشنهادهای محیرالعقول اقتصادی که ملتی را به خاک سیاه مینشاند، ادعای طراحی محصولات ترارریخته از سوی دشمن با هدف کاهش جمعیت مسلمانان، استفاده از شبکه جهانی پایتون برای پیشبینی تحولات سیاسی، پیشبینی دست برتر روسیه در آینده، پندارهای ژئواستراتژیک نظامی برای تشویق به مداخله در جنگ اوکراین، تحلیلهای آب و هوایی و جغرافیایی منجر به نابودی منابع طبیعی و ادعاهای آخرالزمانی و سوءاستفاده ابزاری از باورها و روایات.
برای پایان این نوشته سخنی از امین عربی، پژوهشگر اقتصادی نقل میکنم: هرچه خرافات، دروغ و باروهای غلط بیشتر باشد روح اقتصاد ضعیفتر و جسم آن نحیفتر خواهد شد و این نحیفی و ضعف اقتصاد، سایر جنبههای حکمرانی را به نابودی میکشاند.
نویسنده: سینا نصیری