علی فروغی
دکترای تخصصی مدیریت دولتی
امروزه با واژه مدیریت بیشتر از هر زمان دیگری سروکار داریم و آن را می شنویم و یااجرا می کنیم بی آنکه بدانیم ویا متوجه شویم. به عبارت دیگر فراگیری کلیدواژه مدیریت بیش از انچه که انتظار می رفت شده است.
وقتی جلوی تلویزیون می نشینیم افسر راهنمایی ورانندگی می گوید : (مردم در ایام تعطیل مسافرتشان را مدیریت کنند)، مشاور تحصیلی کنکور به کنکوری ها می گوید: (زمان را تا روز آزمون مدیریت کنید)، پدر خانواده به همسر وفرزندان می گوید: ( با توجه به شرایط فعلی اقتصادی هزینه ها را مدیریت کنید) و از همه جالب و چشمگیرتر اینکه در یک آپاراتی که یک اوستا و یک شاگرد شاغل هستند روی تابلوی آن بر فرض می نویسد: آپاراتی دقیق با مدیریت اکبر اکبری . ویا جوانی که به تازگی یک آرایشگاه مردانه را اجاره کرده است بعد از عنوان اسم آرایشگاه خود در ذیر تابلو می نویسد با مدیریت (مثلا) حسین حسینی.
و مثال هایی بیشتر و گسترده تر از آنچه که گفته شد در سطح جامعه به وفور یافت می شود. اما به راستی در جامعه امروز با مردمانی که مادیات و تامین حقوق مادی ایشان بیش از پیش اهمیت دارد چرا موضوع مدیریت در همه ارکان ، بخش ها و اجزای فکری افراد جامعه در سطح فردی و اجتماعی رسوخ کرده؟ آیا مدیر و مدیریت ارتباط تنگاتنگ با ارتقا در پیشبرد اهداف فردی ،اجتماعی ،اقتصادی ،شغلی و اجتماعی افراد دارد و یااینکه در جامعه نوین و غیر سنتی امروز به این جایگاه رسیده است؟در این یادداشت بنا نیست مدیریت ، تئوریهای مدیریت ، سیر تاریخی در ادوار کلاسیک و مدرن ، نمادین و پست مدرن بررسی شود.بلکه آنچه از نظر نگارنده مهم است ارتقا جایگاه مدیریت در تک تک اجزای جامعه در سطوح مختلف فردی ،گروهی، اجتماعی و حکمرانی و بین الملل است.باید به نقش بی بدیل و پراهمیت مدیریت اذعان داشت و آن را پذیرفت .اینکه همه افراد جامعه در هرشغل و منصبی که هستند به نوعی اموراتشان را مدیریت می کنند و مدیر هستند.
یکی از تعارض های موجود بین حامیان علم بودن مقوله ی مدیریت با طرفداران ذاتی وغیر اکتسابی بودن آن را شاید بتوان در همین قالب بررسی کرد و آن اینکه انسانها بواسطه خلقت بی بدیل خود و دارا بودن حواس و هوش و منطق قاعدتا در شرایطی قرار می گیرند که قدرت انتخاب ، بررسی ،پذیرش وعدم پذیرش یک موضوع برایشان مهیا می شود.گروهی با یک انتخاب، سرنوشت خوش ،و گروهی هم در انتخابها و تصمیمات روز مره ی خود عواقب ناخوشایندی را برای خود و دیگران رقم می زنند.
به زعم نگارنده مجهز بودن و یا نبودن به آموزه های آکادمیک مدیریت که ستون و بنای تصمیم سازی یک پروسه فردی، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی است منجر به شکست و یا پیروزی می شود. مواردی نظیر : تصمیم به ازدواج ،فرزند آوری ،خرید و فروش ویلا و خودرو ، جابه جایی شهر و محل سکونت ، اشتغال در بخش خصوصی و دولتی و نظایر آن. پرواضح است در دنیای مدرن وتکنولوژیک امروز شانس کسب موفقیت به صورت غیر علمی اندک است ، وعمده آن نیاز به مطالعه ، آگاهی فنی و کسب مهارتهای آکادمیک و سیستماتیک این علم مهم روز را دارد که شاید جامعه بشری بر خلاف سایر علوم نظیر : فیزیک ، جغرافیا ، اقتصاد ، آمار و..اینچنین درگیر روزانه با آن تا این حد نبوده است.
پس باید پذیرفت مدیریت یک علم رو به گسترش و تعالی است که خود را با اقتضائات زندگی انسانها تطبیق داده و باید برای شناخت ابعاد پیدا و پنهان آن که نسبت مستقیم با اتفاقات خوب و بد زندگی فردی وجمعی روزانه دارد به آموختنش همت گماشت./اعتماد ساز