سپیده رهایی؛ مسعود دانشمند عضو اتاق بازرگانی ایران معتقد است که فقر در جامعه ایران گسترش یافته است و می گوید: فقری که امروز با آن مواجه شدیم حاصل بالا بودن نرخ تورم در 20 سال گذشته است به همین دلیل نمی توان یک فرد را مقصر وضعیت امروز دانست. امروز هم اگر بخواهیم مشکلات را حل کنیم به جای اینکه دنبال مقصر بگردیم، باید دنبال راه حل باشیم. باید مسئله خود را با دنیا حل کنیم، اموری همچون FATF باید حل شود تا بتوانیم کالا تولید کنیم و به دنیا بفروشیم و مواد اولیه لازم را از دنیا بخریم. تا زمانی که این مسائل را حل نکنیم در چنبره خود هستیم که نفت و میعانات گازی بفروشیم و در مقابل گوشتی بخریم و بخوریم و زنده بمانیم!
در ادامه متن گفت وگوی شفقنا با مسعود دانشمند عضو اتاق بازرگانی ایران را می خوانید:
* شما معتقدید در ایران نشانه هایی از گسترش فقر در عرصه های مختلف مشهود است؛ چه موانعی برای رفع فقر در کشور وجود دارد؟
اینکه چرا فقر گسترش یافته کاملا روشن است. وقتی تورم سنگینی داشته باشیم و فاصله بین دستمزدها و هزینه ها افزایش یابد در نتیجه فقر ایجاد می شود. در این چند سال که تورم زیاد داشتیم طبیعی است که فقر افزایش یابد. امارهای دولتی نیز بیانگر این موضوعست که خط فقر زیر ده میلیون تومان شده و وقتی حقوق متوسط یا حداقل حقوقی که وزارت کار تعیین می کند با همه مزایا در حد ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رقم می خورد و مشخص که این فاصله فقر ایجاد میکند و توانائی اقتصادی خانوارها را از بین می برد. وقتی آمار خرید محصولات را نگاه می کنیم کالاهایی همچون گوشت، پنیر، روغن، ماهی و … مقدار مصرف نسبت به سرانه جمعیت کاهش یافته که این معنا را دارد مردم توان خرید خیلی از کالاها را مثل سابق ندارند. اگر این روال ادامه پیدا کند به تدریج توان خرید نان هم از بین می رود. فقر مرتب جلو می رود و کاری ندارد کدام دولت سرکار است و چه کسی وزیر اقتصاد و چه کسی وزیر کار است، فقر کار خود را می کند به دلیل تورمی که افزایش می یابد. پیش بینی نمی شود با این برنامه ریزی اقتصادی که دولت دارد بتوانیم حتی تورم را در حد ۴۵ تا ۵۰ درصد بر حسب آخرین آمارهای موجود، کنترل کنیم یا همین مقدار نگه داریم که جلوتر نرود. راه حل اقتصادی که بتوان جلوی تورم و فقر را گرفت، تولید است. هر چقدر پای تولید بایستیم و تولید کنیم می توانیم اشتغال را افزایش بدهیم. در حال حاضر خانواری که پنج نفره هستند یک نفر کار می کند، ۵ نفر هزینه می کنند تبدیل به یک و نیم نفر تا دو نفر کار کنند و همان افراد هزینه کنند. در نتیجه سطح درآمد خانوار افزایش می یابد همچنین توان خرید تا حدودی افزایش می یابد. اگر چنین اتفاقی بیفتد می توان گفت به خط فقر نزدیک می شوند یعنی دیگر زیر خط فقر نیستند. اگر تولید اتفاق نیفتد با هیچ چیزی حتی با یارانه و کوپن غذا و نان نمی توانیم جلوی رشد فقر را بگیریم. وقتی فقر وجود دارد هیچ کسی سود نمی برد. ممکن است کوتاه مدت تعداد افراد که امکان دارند سودی ببرند ولی آن کاملاً کوتاه مدت است و در میان مدت و بلندمدت زیانی که وجود دارد برای کل جامعه بشمار میاید.
* مسئولان بسیار بر ضرورت رفع فقر تأکید دارند، اما طبق گفته شما همچنان اتفاق مثبتی در این عرصه را شاهد نیستیم، چه کسانی از تداوم فقر در کشور سود می برند؟
اگر فقرزدایی باشد همه کسانی که فقیر هستند سود می برند. شرایطی که فقر در جامعه حاکم است یعنی همین شرایط تورمی در کشور که حاکم شده است و کسانی که امکان و رانتی دارند از این شرایط ویژه سود می برند که کوتاه مدت است. یک روز رانت روی گوشت، روز دیگر روی مسکن دیده می شود. افرادی که از این رانت ها استفاده می کنند، کار تولیدی نمی کنند بلکه از رانت استفاده می کنند و سود بادآورده ای کسب می کنند. یک روز در بورس سود کسب می کنند و روز دیگر سکه می خرند، یک روز ماشین می خرند. اینها رانت های اطلاعاتی است که نمی تواند تداوم داشته باشد ولی هر مقطعی یکی از این موارد مطرح است.
*چه سیاستی از سوی چه کسانی سبب شد جامعه ایران به این مرحله از فقر برسد؟
صحبت یک روز و دو روز نیست. حداقل در ۲۰ سال گذشته مدام نرخ تورم بالا را داشتیم و ممکن است سال هایی کاهش یافته باشد ولی بلافاصله جبران شده است. نمی توان گفت تقصیر یک فرد است و او را به عنوان عامل این فقر در نظر بگیریم. ۲۰ سال اتفاقاتی رقم خورد که نتیجه الان مشخص شده است. وقتی دولت نتواند از محل درامدهای عمومی هزینه های خود را جبران کند به سمت چاپ پول رو می آورد که تزریق پول در بازار و افزایش نقدینگی است که بدون اتکای به تولید حتماً پایه پولی را افزایش می دهد حتی تورم را نیز افزایش می دهند. امروز اگر بخواهیم مشکلات را حل کنیم به جای اینکه دنبال مقصر بگردیم، باید دنبال راه حل باشیم. دنبال مقصر گشتن چیزی را حل نمی کند، دنبال راه حل گشتن مفید است. همین زمانی که تلف می کنیم و دنبال مقصر می گردیم و آن را دادگاهی و محاکمه کنیم، حتی مجازات شود راه حل نیست و تورم کار خود را در این زمان می کند و فقر را به جامعه تزریق می کند. بهترین کار این است که دنبال راه حل باشیم. مقصر یک زمانی پیدا و مجازات می شود ولی در حال حاضر باید راه حل را پیدا کرد. راه حل از دیدگاه من تولید است و دولت و عوامل دولتی اعم از شرکت های وابسته به دولت دست خود را از اقتصاد کوتاه کند. همه اینها خود را از تولید و تصدی گری کنار بکشند و اجازه دهند بخش خصوصی کار خود را بکند.
*اگر این تغییر و تحولات رخ دهد تا حدودی شاهد کمرنگ تر شدن فقر خواهیم بود؟
حتماً همینطور است. ولی نیاز به پروسه دارد و نمی توان یک شبه اتفاق افتاده باشد و یک شبه حل شود. ۲۰ سال است که این روند طی شده و به اینجا رسیدیم. مقامات مملکت الان اعلام خطر می کنند. یک زمانی ما این وضعیت بحرانی را برای ۵ سال آینده می دیدیم و بیان کردیم. الان همه به آن نقطه رسیدند و بیان می کنند که راه حل همین است. تا زمانی که دولت بخواهد تصدی گری اقتصادی را در دست خود داشته باشد به هیچ عنوان امکان سرمایه گذاری نیست، امکان توسعه و اشتغال نیست، رقابت پذیری در تولید ایجاد نمی شود. همه اینها زمانی ایجاد می شود که دولت بعنوان یک رقیب زورمند با امکانات بالا در صحنه نباشد و اجازه دهد بخش خصوصی با خود رقابت کند و دولت نظارت کند که کیفیت و قیمت کالاهای تولیدی قابل قبول باشد.
*اگر فقر روند صعودی داشته باشد منتظر چه آسیب ها و چالش هایی در جامعه باشیم؟
به جایی می رسید که اقتصاد قفل می کند. وقتی تولید نمی کنید و نفت به خوبی بمی فروشیم و نان و گوشت از بیرون وارد می کنیم و به دست مردم می رسانیم، سوال بوجود می اید که نقش ما در زنجیره تولید ارزش افزوده جهانی کجاست؟ با توجه به این وضعیت مشخص است که نقشی نداریم. چقدر ارزش افزوده ایجاد می کنیم؟ این را بعنوان اقتصاد مدرن دنیا نگاه کنید که سهم کشورها در تولید ارزش افزوده نگاه می کنند. ما چقدر تولید ارزش افزوده داریم؟چه مقدار کالا صادر می کنیم و با چه مبلغی است و چه مقدار کالا با چه مبلغی وارد می کنیم؟ در جایی همچون کشور کره، اقتصاد با این است که مواد اولیه از سایر کشورها می آورد و تبدیل به کالاهایی با ارزش افزوده بالا می کند و می فروشد. این تفاوت بین مواد اولیه ای که وارد می کند و کالاهایی که صادر می کند سهم تولید ارزش افزوده اقتصاد کره می شود. اقتصاد آلمان و ژاپن و غیره همینطور است. ما عکس این کشورها هستیم. ما ارزش افزوده منفی داریم. یعنی مواد اولیه را به قیمت ارزان صادر می کنیم و کالاهای ساخته شده وارد می کنیم. در آمارهای گمرک متوسط قیمت یک تن کالای صادراتی ما حدود ۱۲۰-۱۱۰ دلار است و متوسط یک تن کالای وارداتی ما هزار و ۳۰۰ دلار است. این نشان می دهد ارزش افزوده ما منفی می شود. در نتیجه از سرمایه می خوریم و در این زمان طبیعی فقر و عدم تولید به سراغ شما می آید.
*در صورت ادامه روند فعلی در عرصه اقتصاد و عدم تغییر سیاست ها در فقر زدایی، آینده کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
کشور ما فقیر نیست بلکه از نظر مدیریتی مشکل داریم. آماری که ارائه دادند، کل ثروت جهان را 418 هزار میلیارد دلار برآورد کرده اند که از این مجموعه حدود 32 درصد برای امریکا، 25 درصد برای اتحادیه اروپاست و بقیه برای بقیه کشورهای دیگر بشمار می اید. سهم ما نسبت به بقیه این کشورها حدود 7/0 درصد است. بنابراین ما کشور فقیری نیستیم. اگر بتوانیم منابع را درست مدیریت و تولید کنیم و ارزش افزوده خوبی را ایجاد کنیم که توانائی آن را داریم، طبیعتاً از این بحران فقر بیرون می آییم. باید مسئله خود را با دنیا حل کنیم، باید کالای تولیدی خود را به بازار دنیا بفروشیم. اموری همچون FATF باید حل شود تا بتوانیم کالایی تولید کنیم و به دنیا بفروشیم و مواد اولیه لازم را از دنیا بخریم. تا زمانی که این مسائل را حل نکنیم در چنبره خود هستیم که نفتی بفروشیم و میعانات گازی بفروشیم و در مقابل گوشتی بخریم و بخوریم و زنده بمانیم، اقتصاد همین است.