زمانی تصور میشد که به صرف موازنه قدرت نظامی توسط دولتها، می توان امنیت کشورها را کاملا تامین و در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی و در نتیجه رفاه عمومی قرار داد و به این ترتیب منافع مختلفی را در عرصه بینالمللی برای ملت و سیستم حاکمیتی خود تامین نمود. لذا توجه صرف به منافع مختلف خود و بدون لحاظ نمودن منافع و یا شرایط و علایق سایر ملتها، خود زمینه ای در جهت ایدهها و سیاستهای سختگیرانه برخی نظام های حکومتی نسبت به ایجاد روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با سایر ملل ایجاد نمود تا با تاکید بر بهره مندی از قدرت سخت نظامی و تولید حداکثری انواع جنگ افزارها و افزایش نیروی انسانی در این حوزه، سیاست جزیره ای را بر اتصال به جامعه جهانی در پیش گیرند.
به گزارش روزنامه ابتکار، با این وجود، تجربه تاریخی و اکثر کارشناسان سیاست خارجی و حوزهای مختلف مرتبط، سرگذشت مشترک ملتها را امری گریزناپذیر نشان داد. چنانچه تاکید در برخورداری حداکثری قدرت و موازنه نظامی، هرچند بخشی از یک استراتژی موثر در بقا حکومت ها و امنیت ملت ها می باشد اما برای استمرار آن، کافی نیست بلکه می تواند خود به عنوان محرکی در کاهش دوام و بقا حکومت ها و همچنین به انزوا کشاندن آنها نیز ظاهر شود، چنانچه اتحاد جماهیر شوروی سابق و کره شمالی، نمونه های روشنی از اینگونه تفکر تک بعدی در حوزه روابط بین الملل و سیاست گذاری های داخلی بشمار می روند.
فرآیند تعادل در اهرم های قدرت و ایجاد ساز و کارهای مرتبط با عوامل قدرت ملی از جمله اقتصاد، فرهنگ ، دانش و تکنولوژی در کنار قدرت سخت نظامی، تابعی از دستاوردهای بشر است که توانسته است قدرت های نو ظهوری را در عرصه بین الملل، معرفی نماید که اجتماعی از پیوند های مختلف را با سایر ملل ایجاد نموده اند و به نحو مقتضی، رفاه ملتها و توسعه همه جانبه کشورها را در مسیر پیش رو، هموار کنند.
تاکید بر مهارت دیپلماتیک دولتمردان و نه ایده های نظامیان، احساس نیاز اجتماعی ملتها به یکدیگر در بحرانهای مختلف، مسئولیت های مشترک جهانی در حوزههای زیستی و امنیتی و همچنین تمایل و نیاز به حفظ تعادل سیستمیک در عرصه بینالملل، ملتها را به یکدیگر نزدیکتر و همپوشانی منافع آنها را گستردهتر خواهد نمود تا به نحوی که هرگونه آسیب پذیری کشورها را از جانب دیگری، به حداقل ممکن کاهش دهد.
در بهترین حالت، مجموعه ای از استراتژیهای متفاوت نسبت به دولت های مختلف، می توانند موجب اطمینان بخشی از عدم آسیبپذیر شدن از سوی دیگران است، مجموعه ای که برای حفظ تعادل بین ملت ها و منافع جمعی به کار گرفته تا بتوانند مسیر توسعه و پیشرفت را در یک اجتماع بین المللی و نه شامل معدود کشورهای خاص شکل دهد، به نحوی که هرگونه آسیبی، همه کشورها را متضرر کند.
دیپلماسی شفاف شاید حیاتی ترین ابزار برای جلوگیری از درگیری و متعادل نگه داشتن دولت ها در اتخاذ سیاست خارجی متوازن باشد. آنچه روشن است در دنیای فناوریهای پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی، اطلاعات و سیاستهای دولتها را نمیتوان از دسترس دیگران مخفی نگه داشت یا با اتخاذ سیاستهای خاص، انتظار داشت تا دیگران نسبت به آنها واکنشی بر اساس منافع خود نشان ندهند، با این حال برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم ، دولتها باید با شفاف سازی و ارتباطات مختلف، مانع از گسست روابط خود را با دیگران شوند و از اتخاذ بسیاری از سیاستهای مخرب و دامنه دار علیه خود، ممانعت کنند، مسئلهای که نیازمند عدم پیش داوری و عدم اتخاذ رفتارهای غیر دیپلماتیک در روابط خارجی با کاهش نقش نظامیان خواهد بود.
در همین رابطه، اذعان آقای رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران، در مراسم تحلیف خود مبنی بر «استفاده از دیپلماسی و تعامل هوشمند»، رویکرد مهمی خواهد بود که چنانچه محقق شود، نه تنها می تواند آثار ارزشمند داخلی در مسیر توسعه کشور داشته باشد، بلکه منطقه را نیز از تبعات مثبت خود در خصوص ارتباطات و مراودات مختلف با ایران به عنوان یک کشور مهم و موثر بهره مند سازد.
این امری مسلم است که روابط دیپلماتیک ما با هر کشوری، هرگز به معنای تایید سیاست های داخلی و یا خارجی رژیم سیاسی مقابل نخواهد بود، بلکه به جهت این واقعیت خواهد بود که ملل دنیا، گریزی از عدم درک واقعیات موجود سیاسی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی یکدیگر ندارند، بلکه در مسیر پیش روی خود نیازمند گفتمان و همکاری بر اساس منافع مشترک و همچنین کمرنگ کردن اختلافات موجود خود هستند.
همانگونه که مطالعات علمی ثابت شده، بیانگر آن است که وجود روابط مختلف و گسترش تجارت خارجی بین کشورها، از جمله عوامل موثر در گسترش صلح و توسعه کشورها به شمار می رود، به همان اندازه نیز این کشورها کمتر مستعد مشاجره یا انواع اختلافاتی خواهند بود که منجر به درگیری نظامی یا به انزوا کشیدن شوند.
از این رو، رفع یا کاهش تنش های موجود در روابط خارجی کشور و ایجاد اطمینان دو طرفه بین ایران و کشورهای مختلف منطقه و فرامنطقه ای، می بایست از اولویت های دولت جدید باشد تا بتواند مسائل فی مابین را در مسیر حل و فصل جدی قرار دهد، راهبردی که میتواند علاوه بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی داخلی ، روابط خارجی را نیز در مسیر پیش از بحران هسته ای قرار دهد؛ مسئلهای که برجام و حواشی مختلف آن، کلید هرگونه تغییر و تحولی در این رابطه خواهد بود.
فرآیند تعادل در اهرم های قدرت و ایجاد ساز و کارهای مرتبط با عوامل قدرت ملی از جمله اقتصاد، فرهنگ ، دانش و تکنولوژی در کنار قدرت سخت نظامی، تابعی از دستاوردهای بشر است که توانسته است قدرت های نو ظهوری را در عرصه بین الملل، معرفی نماید که اجتماعی از پیوند های مختلف را با سایر ملل ایجاد نموده اند و به نحو مقتضی، رفاه ملتها و توسعه همه جانبه کشورها را در مسیر پیش رو، هموار کنند.
تاکید بر مهارت دیپلماتیک دولتمردان و نه ایده های نظامیان، احساس نیاز اجتماعی ملتها به یکدیگر در بحرانهای مختلف، مسئولیت های مشترک جهانی در حوزههای زیستی و امنیتی و همچنین تمایل و نیاز به حفظ تعادل سیستمیک در عرصه بینالملل، ملتها را به یکدیگر نزدیکتر و همپوشانی منافع آنها را گستردهتر خواهد نمود تا به نحوی که هرگونه آسیب پذیری کشورها را از جانب دیگری، به حداقل ممکن کاهش دهد.
در بهترین حالت، مجموعه ای از استراتژیهای متفاوت نسبت به دولت های مختلف، می توانند موجب اطمینان بخشی از عدم آسیبپذیر شدن از سوی دیگران است، مجموعه ای که برای حفظ تعادل بین ملت ها و منافع جمعی به کار گرفته تا بتوانند مسیر توسعه و پیشرفت را در یک اجتماع بین المللی و نه شامل معدود کشورهای خاص شکل دهد، به نحوی که هرگونه آسیبی، همه کشورها را متضرر کند.
دیپلماسی شفاف شاید حیاتی ترین ابزار برای جلوگیری از درگیری و متعادل نگه داشتن دولت ها در اتخاذ سیاست خارجی متوازن باشد. آنچه روشن است در دنیای فناوریهای پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی، اطلاعات و سیاستهای دولتها را نمیتوان از دسترس دیگران مخفی نگه داشت یا با اتخاذ سیاستهای خاص، انتظار داشت تا دیگران نسبت به آنها واکنشی بر اساس منافع خود نشان ندهند، با این حال برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم ، دولتها باید با شفاف سازی و ارتباطات مختلف، مانع از گسست روابط خود را با دیگران شوند و از اتخاذ بسیاری از سیاستهای مخرب و دامنه دار علیه خود، ممانعت کنند، مسئلهای که نیازمند عدم پیش داوری و عدم اتخاذ رفتارهای غیر دیپلماتیک در روابط خارجی با کاهش نقش نظامیان خواهد بود.
در همین رابطه، اذعان آقای رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران، در مراسم تحلیف خود مبنی بر «استفاده از دیپلماسی و تعامل هوشمند»، رویکرد مهمی خواهد بود که چنانچه محقق شود، نه تنها می تواند آثار ارزشمند داخلی در مسیر توسعه کشور داشته باشد، بلکه منطقه را نیز از تبعات مثبت خود در خصوص ارتباطات و مراودات مختلف با ایران به عنوان یک کشور مهم و موثر بهره مند سازد.
این امری مسلم است که روابط دیپلماتیک ما با هر کشوری، هرگز به معنای تایید سیاست های داخلی و یا خارجی رژیم سیاسی مقابل نخواهد بود، بلکه به جهت این واقعیت خواهد بود که ملل دنیا، گریزی از عدم درک واقعیات موجود سیاسی، فرهنگی، ژئوپلیتیکی یکدیگر ندارند، بلکه در مسیر پیش روی خود نیازمند گفتمان و همکاری بر اساس منافع مشترک و همچنین کمرنگ کردن اختلافات موجود خود هستند.
همانگونه که مطالعات علمی ثابت شده، بیانگر آن است که وجود روابط مختلف و گسترش تجارت خارجی بین کشورها، از جمله عوامل موثر در گسترش صلح و توسعه کشورها به شمار می رود، به همان اندازه نیز این کشورها کمتر مستعد مشاجره یا انواع اختلافاتی خواهند بود که منجر به درگیری نظامی یا به انزوا کشیدن شوند.
از این رو، رفع یا کاهش تنش های موجود در روابط خارجی کشور و ایجاد اطمینان دو طرفه بین ایران و کشورهای مختلف منطقه و فرامنطقه ای، می بایست از اولویت های دولت جدید باشد تا بتواند مسائل فی مابین را در مسیر حل و فصل جدی قرار دهد، راهبردی که میتواند علاوه بر بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی داخلی ، روابط خارجی را نیز در مسیر پیش از بحران هسته ای قرار دهد؛ مسئلهای که برجام و حواشی مختلف آن، کلید هرگونه تغییر و تحولی در این رابطه خواهد بود.