علیرضا روشنک، کارآفرین جوانی از بخش خصوصی است که فعالیتش در حوزههای مختلف اقتصادی او را از توجه و تلاش در عرصه فرهنگ دور نکرده است. عضویت در هیئت مدیره کانون کارآفرینان خراسان رضوی و انجمن کارآفرینان سازنده حریم رضوی و شرکتهای فعال در حوزه تولید، تجارت و ساختوساز پروژههای انبوه، تنها بخشی از فعالیتهای او به شمار میرود. وجهه فرهنگی کارنامهاش علاوه بر مداومت بر مطالعه و آشنایی با ساحتهای اندیشهای، او را به تقویت و حمایت از انجمن خیرین کتابساز خراسان رضوی واداشته است.
ساخت و تجهیز کتابخانه سیار سردار شهید ابوافضل روشنک که امروز زندهکننده نام عموی شهیدش و مامنی برای آشنایی حاشیهنشینان شهر مشهد با کتاب است، نشاندهنده عزم او برای حمایت از کتاب و کتابخوانی است.
- به عنوان اولین سئوال بفرمایید چه کتابی خوب است که مطالعه را با آن شروع کنیم؟
اولین و مهمترین کتابی که همه باید به آن توجه داشته باشند قرآن است اما نه برای ثواب کردن. باید کتاب خدا را یک بار بخوانند و هر کس باید به زبان خودش آن را بخواند. قرآن را باید با معنی خواند تا فهمید که خداوند چه چیزی از انسانها خواسته و چه چیزهایی به آنها یاد داده است چون متأسفانه ما امروز این آموزهها را در جامعه نمیبینیم. اگر پنجاه درصد از کتاب خدا در یک جامعه اجرا شود آن جامعه گلستان خواهد شد. متأسفانه ما قسمتهایی را بد برداشت و به رأی ناقص خودمان تفسیر کرده و مشکلات زیادی ایجاد کردهایم. خیلی از مسائل را نگفته و به مسائل فرعی پرداختهایم. به خاطر خیلی از سوءبرداشتها امروز خیلی از جوانها میگویند که خدایی که به آنها معرفی شده است مدام انسان را نهی میکند و این باعث فاصله گرفتن جوانان از قرآن شده است. آنها به بیراهه رفتهاند و این گم شدن خودشان را آزار میدهد.
خداوند در کلامش مدام بر بخشش و انفاق پاداش میدهد و توصیه میکند. اگر کلام حق را دریابیم متوجه میشویم که خداوند متعال بابت همه این کارهای نیک در دو دنیا به انسان پاداش میدهد. من معتقدم اولین کتابی که باید به آن رجوع کنیم کتاب خداست و بایدبدون تعصب با آن برخورد کنیم.
- از دل اندیشهها و اندیشیدن چه تصویر جدیدی ایجاد خواهد شد؟
جوان اگر بفهمد که خداوند چقدر دوستش دارد امکان ندارد روی خودش را برگرداند. هر چقدر میتوانیم باید محبت خداوند را به بندگانش بگوییم. آنقدر ما از غضب خداوند شنیدهایم که از خداوند فاصله گرفتهایم. خداوند آغوشش را برای بندگانش باز کرده است. من همیشه میگویم به آغوش خداوند بروید و با او صحبت کنید. داستان موسی و شبان را ببینید. خداوند پیامبر خودش را فرستاد تا از یک چوپان عذرخواهی کند. اینها به ما درسهای بزرگی میدهد.
من همیشه به جوانها میگویم که خداوند از آنها بهتر میپذیرد. این اشتباه بزرگی است که ناامید شویم چرا دختری که حجاب درستی ندارد به این فکر کند که خداوند دیگر او را نمیپذیرد. خداوند دلهای ما را میبیند.
- به عنوان یک کارآفرین حامی کتاب، چه سدی مانع نزدیکی جوانان به کتاب شده است؟
متأسفانه ما نتوانستیم آن طور که بایدوشاید کتاب را به جوانان معرفی کنیم تا آنها بدانند که باید چه انتظاری از کتاب داشته باشند. این ضعف را متأسفانه سالها داشتهایم و هنوز هم برطرف نشده است.
برای مثال قاعدهای که به اشتباه جا افتاده و تبلیغ میشود این است که «هر کتابی ارزش یک بار خواندن دارد» در حالی که اشتباه محض است وعمر انسان اجازه نمیدهد تمام کتابهای جهان را بخواند. بنابراین بایدشرایط مختلف را سنجید. یک نشانه که باید آن را دنبال کرد این است که آن کسی که کتابی را نوشته است آیا خودش از آن بهرهای گرفته است. آیا خودش رستگار شده یا اصلا خودش موفق شده است؟
مسئله بعدی نادیده گرفتن مرزهای جغرافیایی است. در انتخاب کتاب درست نباید به ملیت یک نویسنده به عنوان یک معیار برای خوب و بد بودن توجه کرد. کتابی که خوب است را باید خواند حالا نویسنده آن هر ملیتی که میخواهد داشته باشد.
برای جوانانی که از دنیای کتاب فاصله دارند، توصیهام این است که در یک حوزه مطالعاتی شروع به مطالعه کنند و در هر سطحی حتی اندک، استمرار در مطالعه داشته باشند. امروز دنبال یک حوزه و فردا دنبال یک حوزه دیگر نباشند. باید روی یک حوزه تمرکز کرد و در آن عمق گرفت تا اندیشههای جدید شکل بگیرد و بارور شود.
- برای ترویج اندیشه کارآفرینی چه چالشهایی وجود دارد؟
در نتیجه دور بودن از مطالعه و فضای کتاب و کتابخوانی خیلی از جوانان امروز فکر میکنند از کتاب چیزی در نمیآید و این باورغلط، یک آفت بزرگ برای جامعه ما شده است. به نظرم هر چقدر میتوانیم باید به نسل جدیدیاد بدهیم که چطور از طریق کتاب به جایی برسند و موفق شوند. اگر انسان راهی را بگیرد و تصور کند که آن راه به جایی نمیرسد یا عاقبتی در آن ندارد، آن راه را رها خواهد کرد. ما وظیفه داریم که انتهای مسیر را نشان دهیم تا جوان برای مسیر نقشه ترسیم کند تا در راه گم نشود.
اشکال بزرگی که در جامعه ما وجود دارد این است که مدام میگوییم «نکن» و «انجام نده». ما فکر میکنیم همین که یک نفر کاری را شروع کرد باید حتما موفق شود. نباید از ترس شکست پا در میدان نگذاشت و جا خالی کرد. متأسفانه گاهی میخواهیم موفقیت را ساده کنیم؛ این اشتباه است. باید واقعیت را به جوانان گفت. مسیر موفقیت سخت است و زمین خوردن دارد اما نباید جا خالی کرد. اگر بروی به نتیجه خواهی رسید. به قول مولانا «سایه حق بر سر بنده بود/ عاقبت جوینده یابنده بود». امکان ندارد کسی مسیری را طی کند و به موفقیت نرسد. خداوند گفته است بروید تا برسید و این مهمترین دستور است.
همه انسانهای موفق خستگی ناپذیر بودهاند. خداوند از این لذت میبرد که آدم خسته نشود. او مدام بار انسان را سنگین میکند تا ببیند که ما تا کجا میتوانیم تحمل کنیم. کتاب در این مسیر به انسان کمک میکند و تا میخواهی خسته شوی به تو تلنگر میزند که خسته نشو.
خوشبختانه اتفاقهای خوبی در حوزه کتاب افتاده است. آن هم به این دلیل است که ما کتاب را به مناطق دورافتاده میبریم. البته قبول دارم که بخشی از اقدامات هنوز در حد نمادین است و به نظرم خیلی پایهای نیست اما اگر جدی باشد بسیار مفیدخواهد بود. اگر کتاب به جاهای دور برود اتفاقا با استقبال بیشتری مواجه میشود. من محدودیتی برای کتاب خواندن قائل نیستم. همیشه اول به خودم و بعد دیگران توصیه میکنم که بیاییم هر چقدر در توانمان هست کتاب بخوانیم.
هر تلاشی که مطالعه را ترویج کند مفید است. باید از فضا و فرصتها استفاده کنیم. خوشبختانه امروز حتی کتابهای صوتی هم جا افتاده و خیلی خوب است. حتی میشود در کوه و دشت و طبیعت هم که میرویم با خودمان کتاب ببریم. از هر ظرفیتی که به مطالعه بیشتر جامعه کمک کند باید استقبال کرد.
- بعد از این دعوت به اندیشیدن چه توصیهای دارید؟
آنچه باید خیلی به آن توجه شود عمل کردن است چون صرفا خواندن آدم را به کمال نمیرساند. به بعضی افراد میگویند«کتابخوان» اما باید دیدآن فرد چه چیزی در چنته دارد. باید دید نمود آن چه است. باید دید فردی که کتاب خوانده است چه کارکرده است و در عمل مطالعه چه اثری در زندگی او داشته است. وقتی خداوند گفته است مهربان باش اگر من کتاب او را خواندم و مهربان نبودم فرقی با آن الاغی که کتاب را بار میبرد، ندارم. اگر کتابی خواندیم و به آن عمل نکردیم انتظار معجزه نمیتوانیم داشته باشیم. من اگر بدانم که رفتار خوب و درست کدام است و کار بد را انجام دهم بدتر است. اینجا جایی است که خواندن و نخواندن تأثیری ندارد. پس بخوانیم و عمل کنیم. این تمام آنچه باید انجام دهیم است.