علی فروغی
دکترای تخصصی مدیریت
سرمایه اجتماعی کلید واژه قابل درک در تفکرمدیریت نوین امروز است. اصلی که علی رغم مبتنی بودن بر اصول و قواعد اخلاقی و رفتاری، در دیدگاه سنتی چندان مورد تاکید نبوده است. در دیدگاه سنتی مدیریت، سرمایه انسانی، اقتصادی، فیزیکی و مالی در کانون توجه بود ولی امروزه همگان به یک باور مشترک رسیدهاند که موانع تولید و توسعه را میتوان با ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی مرتفع نمود. در جامعه مدرن امروز مرکز ثقل تمام سرمایهها، ابزارهای رشد، شکوفایی، تولید و تحرک در جامعه در اصل سرمایه اجتماعی متمرکز است.
سرمایه اجتماعی را میتوان به نخ تسبیح تشبیه کرد که میتواند اسباب تهییج و تحریک تمام منابع و سرمایههای لازم درامر تولید را تامین سازد. سرمایه اجتماعی در واقع خلق باور مشترک برای بکارگیری منابع مادی، انسانی، فیزیکی در راستای تولید و توسعه است. جامعهای که از لحاظ سرمایه اجتماعی غنی است توان بالفعل کردن مهارتها، توانمندیها و تسهیل کردن فعالیتهای جمعی را دارد. سازمانهایی که به مقوله سرمایه اجتماعی تاکید دارند، تجسم بهتری از همکاری و مشارکت را نمایان میکنند. این موضوع باعث افزایش بازدهی و در نهایت ارائه خدمات مطلوب و با کیفیت و در نتیجه پویایی و تعالی سازمان مزبور خواهد شد.
حال که ازاهمیت موضوع سرمایه اجتماعی آگاه شدیم باید به نحوه اثربخشی مدیران در برجسته کردن موضوع بپردازیم که برخی از آنها عبارت است :
تاکید بر اخلاق مداری:
همانطور که اشاره شد سرمایه اجتماعی بخش معنوی وغیرفیزیکی چرخه تولید و ارائه خدمت است. جماعتی که از اخلاق فاصله بگیرند و بستر و زیربنای فعالیت خود را براساس اخلاق قرار ندهند دیر یا زود به زوال محکوم میشوند. لذا مدیران برای تحقق امر سرمایه اجتماعی که به شدت با معنویات، اعتماد، مشارکت، انصاف، خردجمعی ،خودباوری، فهم مشترک و مفاهیمی از این دست گره خورده است چاره ای جز تقویت اخلاق ندارند. در سایه اخلاق ناب میتوان بستر خلق فهم مشترک برای تحقق هدف واحد را میسر کرد. مدیران باید بتوانند ایدئولوژی استقرارمنافع عمومی را در بین کارکنان نهادینه کنند تا از شانس محبوبیت در میان تودههای مردم برخوردار گردند.
تاکید بر توسعه پایدار:
مدیران باید بتوانند اهداف اقتصادی و فعالیتهای بازرگانی و تجاری سودجویانه خود را در فضای رقابتی (به عنوان امری طبیعی در دنیای اقتصادی دنیای امروز) در بستر حفظ ارزشها و فضائل ناب انسانی توام با نگهداشت منابع طبیعی محقق سازند. هرچند که شاید تطابق همه اضلاع این چندضلعی کاری دشوار است ولی نباید برای تحقق یک هدف واحد، ابعاد انسانی و اولویتهای زیست محیطی مغفول واقع گردد که این مهم با در نظر گرفتن مصلحت جمعی، صرفه و صلاح تمام آحاد و اقشار جامعه محقق میگردد.
سخن کوتاه اینکه بهترین شیوه اداره توسط مدیران، شفافسازی و جلوگیری از پنهانکاری است. یکرنگی با شهروندان قطعا موجب تهییج ایشان در همکاری و مشارکت جمعی است و پنهانکاری، انزوای سازمانی و اخلال در عملکرد را به دنبال خواهد داشت. سازمانها در دنیای پیشرفته امروز تنها با ایجاد و تقویت اصل سرمایه اجتماعی میتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و با تقویت همدلی موجبات رشد و ترقی سازمانی را فراهم آورند. بدون شک شرط اصلی بقا و دوام در فضای امروز آن است که بیش از پیش سرمایه اجتماعی را بشناسیم، انتشار دهیم و راههای تقویت و تبلیغ آن را تبیین نماییم. /اعتماد ساز