مجلسی اظهار داشت: واقعیت امر آن است که رئیس جمهور روسیه به خوبی میداند که روی کار آمدن رئیسی یعنی بازگشت جمهوری اسلامی ایران به سیاست نگاه به شرق و تلاش برای تعمیق مناسبات با روسیه و چین. به همین دلیل کرملین در همین ابتدای حیات دولت رئیسی با دعوت از او به عنوان یک اقدام نمایشی سعی کرده است نهایت سوء استفاده خود را از جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با آمریکا و اروپا در پرونده های متعدد از ناتو گرفته تا اوکراین و … ببرد.
فریدون مجلسی در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی اظهار داشت: واقعیت امر آن است که رئیس جمهور روسیه به خوبی میداند که روی کار آمدن رئیسی یعنی بازگشت جمهوری اسلامی ایران به سیاست نگاه به شرق و تلاش برای تعمیق مناسبات با روسیه و چین. به همین دلیل کرملین در همین ابتدای حیات دولت رئیسی با دعوت از او به عنوان یک اقدام نمایشی سعی کرده است نهایت سوء استفاده خود را از جمهوری اسلامی ایران برای تقابل با آمریکا و اروپا در پرونده های متعدد از ناتو گرفته تا اوکراین و … ببرد.
بخشهایی از اظهارات مجلسی را می خوانید:
* اکنون جمهوری اسلامی ایران برای نمایش استکبارستیزی و فاصله گرفتن از آمریکا و اروپا این باور را در سر دارد که به روسیه و چین نزدیک تر شود تا بتواند با کسب حمایت گسترده سیاسی، دیپلماتیک و به خصوص اقتصادی و تجاری از ایران یک اهرم فشار با هدف توازن بخشی در برابر غرب داشته باشد، در حالی که این فرضیه دولت رئیسی و حاکمیت ایران از اساس غلط است.چون مسکو و پکن قطعاً از ایران به عنوان یک برگ برنده و کارت بازی در برابر اروپا و آمریکا استفاده خواهند کرد، نه اینکه بخواهند با حمایت از ایران به هر قیمتی برای خود هزینه ایجاد کنند. بله، روسیه و چین هم مانند ایران در تقابل و رقابت با اروپا و آمریکا قرار دارند، اما قطعاً این رقابت و اختلاف مسکو و پکن با واشنگتن متفاوت از دشمنی و اختلاف ایران و ایالات متحده است.
* چین، روسیه و ایالات متحده سه ابرقدرت جهانی در حوزه اقتصادی، نظامی، دفاعی و دیپلماتیک هستند. بنابراین اختلافات آنها، اختلافاتی از جنس ابرقدرتهای جهان است. لذا ایران جایی در میانه این ابرقدرت ها ندارد و اگر هم ایران یا هر کشوری بخواهد در این بازی ابرقدرت ها حضور پیدا کند قطعاً به عنوان یک برگ برنده یا مهره بازی از آن استفاده می شود، کما اینکه چین با حمایت از ایران به دنبال تقابل با آمریکا در مسائلی مانند هنگ کنگ، تایوان و … است و یا روسیه هم به دنبال تقابل با اقدامات آمریکا، ناتو و اروپا در اوکراین و … است.
*ایران به دنبال آن است که با کسب حمایت پکن و مسکو به فکر فشار بر اروپا و به خصوص آمریکا باشد، اما نکته اینجاست که چین و روسیه حاضر به ورود به بازی مد نظر تهران نیستند. یعنی نمیخواهند به عنوان ابرقدرت های جهانی خود را به سیاست های ایران گره بزنند. با این همه به هر حال ایران در بحبوحه مذاکرات وین و وزن کشی سیاسی طرف ها سعی کرده است با انجام این سفرها به روسیه و چین اینگونه قلمداد کند که اگر برجام احیا نشود و تحریمها لغو نگردد، ایران به طور کامل در جبهه روسیه و چین قرار خواهد گرفت. از این جهت من احتمال میدهم که رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دولت سیزدهم برای لابیگری با پکن و مسکو سفرهایی اخیر را در دستور کار قرار داده باشند.
*زمانی که شما به سفر ملک سلمان، پادشاه عربستان به روسیه نگاه می کنید، شاهد آن استقبال گرم و جذاب هستید، چرا که پادشاه عربستان سعودی نفر اول این کشور است و یا اینکه نفتالی بنت، نخست وزیر هم نفر اول در اسرائیل به شمار می رود، اما در خصوص ایران این مسئله صدق نمی کند. چون در ایران، رئیس جمهور نفر اول به شمار نمیرود. این مسئله به خصوص در هشت سال دولت حسن روحانی به خوبی برای افکار عمومی در داخل، منطقه و جهان روشن شده است. به همین دلیل سطح استقبال از رئیسی در حد نفر اول یک کشور نبود.
* همان گونه که چین اجرای سند جامع همکاریهای راهبردی ۲۵ ساله خود با ایران را منوط به تعیین تکلیف برجام و لغو تحریمها کرده است، روسیه هم نمیتواند با امضای این سند کاری در خصوص تقویت مناسبات اقتصادی و تجاری با ایران انجام دهد، ضمن اینکه اساساً امضای سند همکاری های جامع ۲۰ ساله راهبردی ایران و روسیه می تواند در تضاد با برخی از سیاستهای راهبردی مسکو قرار بگیرد. به هر حال نباید فراموش کنیم که تداوم شرایط کنونی در لاینحل ماندن پرونده فعالیتهای هستهای و تقویت تنش آمریکا و ایران می تواند به سود روسیه باشد، اما در عین حال روس ها نمی خواهند و یا تمایلی ندارند که سند جامع همکاریهای خود با ایران را امضا کنند چون در عین حال باعث میشود برخی از بازیگران متحد منطقهای روسیه مانند عربستان و اسرائیل در یک گسل دیپلماتیک با مسکو قرار بگیرند.
* روسیه به هیچ وجه به دنبال فروش تسلیحات و جنگ افزار به ایران حتی بعد از پایان تحریم های تسلیحاتی، ذیل برجام نیست.دلیل آن کاملا واضح است. نباید فراموش کرد که روسیه اکنون و به طور خاص در یک سال حیات دولت بایدن که به سردی روابط واشنگتن – تل آویو منجر شده به بزرگترین حامی منطقه ای اسرائیل تبدیل شده است. یعنی پوتین حفظ امنیت اسرائیل را جزو خطوط قرمز امینتی و تحرکات منطقه ای روسیه تعریف کرده است، در صورتی که در آن سوی داستان جمهوری اسلامی ایران بزرگترین تهدید امنیتی اسرائیلیها هستند، به گونه ای که نابودی اسرائیل جزو مبنای سیاست خارجی و محورهای اصلی تحرکات نظامی، امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی به شمار میرود. قطعاً در چنین شرایطی روسیه هیچگاه حاضر به تصویب و امضا کردن قرارداد تسلیحاتی ایران نخواهد بود تا جنگ افزارهایی مانند سوخو ۳۵ و سامانه موشکی اس – ۴۰۰ یا هر جنگ افزار دیگری را به جمهوری اسلامی ایران بدهد تا ایران هم از آن جنگ افزارها علیه امنیت اسرائیل به عنوان همپیمان و متحد روسیه در منطقه استفاده کند.