بازگشت عبدالسلام رحیمی، نماینده ویژه اشرف غنی، به کابل و دیدار او با طالبان پرسشهای مختلفی را دربارهی بازیهای سیاسی و قدرت در افغانستان طرح کرده است که برخی از آنها را با «سیدجواد سجادی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه حقوق بشر و دموکراسی گفت و گو کردیم.
به گزارش شفقنا، سجادی بازگشت سلام رحیمی به کابل و استقبال گرم امیرخان متقی از او را بیانگر این حقیقت شمرد که سیاست و قدرت در افغانستان بر مبنای قومیت میچرخد و گفت:
برای اثبات این امر کافی است یک مرور بسیار اجمالی به بیست سال گذشته داشته باشیم. جامعهی جهانی در بیستسال گذشته یک توجه مضاعف به افغانستان مبذول داشت تا افغانستان را از ورطهی ورشکستگی نجات بدهد و کمکهای بیشائبهای انجام داد تا افغانستان بر فقر و فلاکت غلبه کند، قانون و حکومت پاسخگو داشته باشد و گامهایی را در جهت توسعه بردارد و آزادیهای اساسی در آن محقق شود، اما دولتمردان ما که نگاه قومی داشتند و نگاه آنها به قدرت و حکومت معطوف به قومیت بود تلاشها و توجههای جامعه جهانی را خنثی کردند و نگذاشتند از این فرصتهای طلایی استفادهی مطلوب صورت بگیرد. کوشش کردند که دیدگاههای قومی، مواضع قومی و مؤلفههای قومی را تقویت کنند و قدرت و ثروت را در آن راستا بهکار بگیرند. به همین خاطر بود که ما در عرصهی حکومتداری، حکمرانی و دموکراسی شکست خوردیم. دلیل اینکه نتوانستیم پروسهی دموکراسی را پیش ببریم نگاه قومی بود.
او افزود: مرکز حکومت و رأس هرم قدرت یک ارادهی لازم را برای مقابله با کسانی که با حکومت مرکزی جنگ و نبرد میکردند، نداشت. حتی ارادهی آن را نداشتند که از دوست و دشمن یک تعریف واحد ارائه کنند. ما دیدیم که حکومت به خاطر نگاه قومی روز به روز ضعیفتر شد و مخالفان قدرتمندتر شدند و در نهایت کار به جایی رسید که بهخاطر همین نگاه قومی قدرت به مخالفان واگذار شد. یعنی با وجود اینکه امکان داشت از فروپاشی قدرت جلوگیری شود و افغانستان همچنان گامهای رو به جلو بردارد، ولی از آنجایی که نگاه، نگاه قومی بود نگذاشتند این پروسه پیش برود و خواستند که قدرت در دست یک قوم باشد. به همین خاطر، کسانی که در جبههی حکومت تسهیلکنندهی قدرتگیری طالبان بودند الان کمکم برمیگردند و تکریم میشوند.
پیوستن این گروه و آن گروه بدون پذیرش واقعیتهای متکثر دردی را دوا نمیکند
این استاد دانشگاه جامعهی افغانستان را جامعهای متکثر توصیف کرد و گفت: این تکثر به لحاظ زبانی، قومی، مذهبی و فرهنگی خودش را نشان میدهد. تا وقتی واقعیتهای متکثر افغانستان مورد توجه قرار نگیرد، تا یک حکومت همهشمول مبتنی بر واقعیتهای متکثر افغانستان ایجاد نشود و تا یک قانون شکل نگیرد که آزادیها و حقوق اساسی مردم را به رسمیت بشناسد و حکومت برآمده از ارادهی مردم نباشد، پیوستن این گروه و آن گروه، این قوم و آن قوم دردی را دوا نمیکند. مشکل افغانستان یک مشکل ساختاری و بنیادین است که نیازمند جراحی میباشد و با مُسکّن به هیچ وجه حل نمیشود.
حکومت یکدست پاسخگوی نیازهای افغانستان نیست و دوام نمیکند
این پژوهشگر تأکید کرد: به باور من طالبان در یک موقعیت ممتاز و نقطهی عطف تاریخی قرار دارد که با توجه به این نقطهی عطف میتواند نقش ارزندهای ایفا کند و فرصت را غنیمت بشمرد که گامهایی را در جهت یک حکومت همه شمول بردارد؛ به این معنا که طالبان باید یک حکومت موقت ایجاد کند که نمایندگان واقعی مردم در این حکومت موقت حضور داشته باشند. حکومت موقت قانون اساسی را تدوین کند و زمینه را برای یک انتخابات آزاد و عادلانه فراهم کند. تنها در این صورت است که افغانستان میتواند از بحران نجات پیدا کند.
او تصریح کرد: تاریخ ۴۸ ساله افغانستان به خوبی به ما نشان میدهد که حکومت یکدست به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای افغانستان نیست و نمیتواند دوام کند. حکومتها یکی از پی دیگری آمدند و متأسفانه از واقعیتهای تاریخی افغانستان هیچگاه درس نگرفتند. زمان آن است که ما از تاریخ افغانستان درس عبرت بگیریم، واقعیتهای متکثر افغانستان را مورد توجه قرار بدهیم و یک حکومت همهگیر و همه شمول ایجاد شود که نمایندگان اقوام، زبانها، فرهنگها و مذاهب مختلف در آن حضور داشته و در تصمیمگیری و تصمیمسازی دخالت داشته باشد. تنها با این مکانیسم است که میتوانیم از بحرانها نجات پیدا کنیم.
او افزود: دو راه بیشتر فرا روی طالبان و مردم و اقوام افغانستان وجود ندارد؛ یا طالبان عقلانیت و خردمندی پیش میگیرد و زمینهی حضور اقوام مختلف را در قدرت فراهم میکند و یک حکومت فراگیر تشکیل میدهد که نمایندگانی از همهی اقوام در آن حکومت حضور داشته و در تصمیمگیریها دخالت داشته باشند؛ که در این صورت شاهد صلح و آرامش خواهیم بود و گامهایی را به سمت پیشرفت برخواهیم داشت. یا نه، طالبان و گروه مستقر یا به عبارت بهتر حکومت مستقر، همچنان سیاست تکصدایی را پیش میگیرد. یعنی کوشش میکند حکومت یکدست جنسیتی، یکدست زبانی، یکدست قومی و یکدست مذهبی را حفظ کند و دیگران را در قدرت سهیم نکند؛ یا نمایندگانی از دیگر اقوام را به صورتی نمایشی و دکور بیاورد و تعبیه کند، در این صورت ما باز هم شاهد جنگ و تداوم ناامنی خواهیم بود. پس واقعیتهای متکثر و تاریخ گذشتهی افغانستان ثابت میکند که حکومت یکدست پاسخ نیازهای افغانستان نیست. حکومتی در افغانستان میتواند دوام پیدا کند و مبتنی بر نیازهای افغانستان باشد که حضور همهی اقوام و زبانها را در قدرت بپذیرد، حقوق و آزادیهای مردم را قبول کند و از هرگونه یک جانبهگرایی پرهیز کند.