جاوید قرباناوغلی
حسن روحانی در آخرین روز کاری خود در مصاحبه با رسانه ملی درباره مذاکرات هستهای گفت: «اگر هدف تأمین نظر مقام معظم رهبری باشد این کار شدنی است ولی اگر مذاکرات مقید به مصوبه مجلس باشد به توافق نمیرسد». روحانی در ادامه گفت: «مصوبه میگوید تمامی تحریمها علیه ایران باید برداشته شود، این اتفاق میتواند بیفتد اما مذاکرات دیگری را میطلبد». حدود سه ماه پس از این سخن و سکانداری دولت سیزدهم در مذاکرات هستهای، کشتی مذاکرات به قول مولانا «کژ میشد و مژ میشد»، در بین وین و بروکسل در نوسان است و چشماندازی هم فراروی آن دیده نمیشود. به نظر میرسد راهبرد تیم جدید که هنوز مذاکرهکنندگان آن مشخص نشدهاند و علی باقریکنی، معاون سیاسی وزارت خارجه، یکتنه آن را نمایندگی میکند، نادیده گرفتن آمریکا، ازسرگیری مذاکرات در قالب جدید و لغو همه تحریمهاست. در راهبرد جدید (که متأسفانه سنگبنای آن را تیم قبلی گذاشت) آمریکا تا زمانی که برجام را در شاکله قبلی آن نپذیرد، حق ورود در مذاکرات را ندارد و همپیمانان اروپایی وظیفه انتقال نتیجه مذاکرات و پیامرسان دوطرفه بین ایران و آمریکا خواهند بود. اجازه دهید برای ترسیم تصویری روشن از آنچه پیشروی ماست، چند گزاره را مطرح کنم:
۱-تصمیمگیران و مقامات عالی کشور، توافق هستهای سال ۱۳۹۴ (موسوم به برجام) را با آگاهی کامل از کاستیهای آن، به نفع ایران میدانستند. دلیل ساده این مدعا تصویب آن در مجلس در زمانی کمتر از ۲۰ دقیقه و متعاقب آن در شورای نگهبان بود. برجام توافقی با قدرتهای جهانی برای برونرفت از شرایطی بود که کوچکترین اشتباه میتوانست کشور را با مخاطراتی غیرقابل جبران روبهرو کند. روحانی در همان مصاحبه گفت: «آقای اولاند، در سال ۲۰۱۳ به من گفت ما شش کشور، تصمیم قطعی به جنگ با ایران داشتیم؛ وقتی شما آمدید و اعلام آمادگی برای مذاکره کردید از جنگ منصرف شدیم. در ذهن من هم همین بود که ما بین دوراهی هستیم، یا وارد جنگ با دنیا میشویم یا وارد صلح که صلح با دیپلماسی محقق میشود».
۲-خروج ترامپ از توافق هستهای دو پیامد مهم و درسآموز داشت: اول، عصبانیت و انتقاد بیسابقه سه کشور اروپایی عضو ۱+۵ از آمریکا. از نظر فرانسه، انگلیس و آلمان اقدام ترامپ بیاعتبارکردن اروپا در جهان بود؛ بهخصوص اینکه رفتار توهینآمیز ترامپ با اروپا در موضوعاتی مانند ناتو، معاهده پاریس و… نمایانگر بیاعتنایی کامل آمریکا به اروپا بود. دوم، تلاش کشورهای اروپایی عضو برجام برای پیداکردن راهکار همکاریهای اقتصادی با ایران. سه کشور اروپایی ولو از بغض ترامپ مایل بودند با مشوقهایی اقتصادی برجام را همچنان زنده نگه دارند، ولی هژمونی آمریکا و سیطره این کشور بر بازار و استفاده از ابزار تحریم علیه شرکتهای اروپایی که با ایران کار کنند، مانع از تحقق این رویکرد اروپا شد؛ به بیان دیگر که نمایانگر بخشی از مناسبات آمریکا و اروپاست، میتوان چنین گفت که «اروپا میخواست، اما نمیتوانست». درس این رویداد بسیار ساده و روشن است؛ راهبرد مذاکرات با اتکا به اروپای منهای آمریکا به جایی نخواهد رسید. مصداق اخیر بر این گزاره، توافق انریکه مورا با علی باقریکنی در سفر تهران مبنی بر برگزاری جلسه ۱+۴ در بروکسل با فشار آمریکا به سرعت لغو و به دیدار دوم این دو در بروکسل تغییر یافت.
۳-عنصر «زمان» به نفع کدام طرف حرکت میکند؟ ایران یا طرف مقابل؟ به باور نگارنده، زمان به سرعت در جهت مخالف منافع ایران حرکت میکند.
از یک طرف بهرغم وعدههای رئیسجمهور، سایه سنگین تحریمها همچنان بر مؤلفههای تأثیرگذار در عبور از این شرایط سنگینی میکند. درست است که تحریم تنها عامل در ایجاد شرایط اقتصادی نیست، ولی عبور از آن کمک بزرگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ مضافا اینکه با استمرار بنبست در مذاکرات، زیانی متوجه طرفهای مقابل نمیشود. دغدغه آنها و آژانس کاهش نظارتهای تحت برجام است. این مؤلفه بهرغم افزایش فشار بر غرب و آمریکا به دلیل پایبندی ایران به عدم تولید بمب، لزوما نمیتواند اهرم فشاری برای امتیازگیری باشد. از این منظر بزرگنمایی زمان «گریز هستهای» از سوی برخی کشورها و بهخصوص اسرائیل بیش از احساس خطر با هدف استمرار فشار جهان به ایران است که در صورت ادامه خطر احیای «اجماع جهانی» علیه ایران را افزایش میدهد./ روزنامه شرق