رسوایی پایتونی، نه تنها نشانه ای از وضعیت کنونی علم و دانشگاه بلکه نشانهای از وضعیت کنونی جامعه ایرانی است.
عصرایران در گزارشی با اشاره به ماجرای پایتون گیت نوشت:«به تازگی فیلمی منتشر شد که نشان داد یکی از اساتید “پرافتخار” دانشگاه در نشستی با ابراهیم رئیسی (رئیس جمهوری) و در حضور وزیران علوم و بهداشت، حرفهای عجیب و غریب می زند. او یک زبان برنامهنویسی کامپیوتر به نام “پایتون” را “شبکه جهانی” توصیف می کند که به وسیله آن می توان چهار سال آینده را در حوزه نظامی، پزشکی، سیاسی و … پیشبینی کرد. یکی از عبارت هایش هم جالب توجه بود “هوش مصنوعی که در بدن ما وجود دارد”.
او در نشستی با عنوان “دانشمندان یک درصد برتر جهان” گفت: “… پیشنهاد من با یک نرمافزار جهانی است تحت عنوان پایتون، پایتون کارهای مختلفی انجام میده، در حوزهٔ پزشکی متحول میکنه، چهار سال آینده رو پیشبینی می کنه که چه سرطانی در واقع طَرف داره، ما در حوزهٔ سیاست چنین مشکلی داریم آقای رئیسجمهور، چرا، چون آیندهای رو که باید پیشبینی کنیم نداریم، چه اتفاقی در کشورهای آینده در منطقه خواهد بود نداریم. ولی با شبکههای جهانی پایتون میتوانیم. در زمینهٔ نظامی میتوانیم. در زمینههای اقتصادی میتوانیم. در زمینههای رشد تورم که حضرت آقا فرمودند میتوانیم. چگونه میتوانیم شبکههای عصبی و هوش مصنوعی که در بدن ما وجود داره، هر نقطه ای از اعضای بدن ما تیغ بزنیم کاملاً بقیهٔ جاها خودشو نشون می دن. ما به طریقی باید این مجموعه با هم متصل باشیم”.
سخنان این استاد دانشگاه با تعجب زیادی در افکار عمومی روبه رو شد. دکتر محمد فاضلی جامعه شناس بهترین توصیف را داشت و آن را “چرند” توصیف کرد.
۱- حتی اگر کسی نداند “پایتون” چیست (همانطور که اکثریت جامعه نمی دانند) بازهم محتوا و معنی و جمله بندی این بخش از سخنان این استاد دانشگاه به شدت برای مخاطب، باعث شک و تردید است.
۲- نمی دانم رئیس جمهور و وزیران علوم و بهداشت حاضر در جلسه متوجه این اشتباه شدند یا نه؟ اگر شدند چرا واکنشی نداشتند. اگر مستقیم نه، حتی غیرمستقیم و به طعنه و کنایه؟ نوع نگاه و یادداشت برداری (و نه یادداشت نویسی) رئیسی هم جالب توجه بود.
۳- کشف این رسوایی در شبکههای اجتماعی فیلتر شده رخ داد. یعنی در توییتر. اگر شبکه هایاجتماعی نبودند آیا کسی در افکارعمومی متوجه این فاجعه می شد؟ اگر کلید شبکه های اجتماعی در دست مسوولان پایتونی بود آنها اجازه پخش این فیلم را می دادند تا همه متوجه رسوایی شوند؟
۴- از این استاد پایتونی چه خبر؟ او هم اکنون چه می کند؟ آیا توضیح نداد؟ آیا استعفا نداد؟ آیا عذرخواهی نکرد؟ بله یادمان رفت چنین رفتارهایی مربوط به جامعه پایتونی نیست. در جامعه پایتونی به راحتی میتوان رسوایی آفرید و سپس در سکوتی عمیق فرو رفت و در انتظار عبور زمان و فراموشی بود.
۵- استاد پایتونی زاییده دانشگاه های پایتونی و علم پایتونی است. زاییده جامعه پایتونی و مغزهای پایتونی است. ما درگیر آدم های پایتونی شدهایم. ما گروگان پایتونیها شدهایم… به داد ما برسید… فریادرسی هست؟ نمی دانم.
۶- همین که این استاد پایتونی تاکنون از سخنانش دفاع و توجیه نکرده و رسانه ها را مقصر ندانسته… همین که تاکنون منتقدان را ضدانقلاب و جاسوس و فریب خورده توصیف نکرده و وزارت علوم هم دستور به دستگیری معترضان نداده جای شکرش باقی است. اگر چهار روز دیگر “پایتون” به مقدسات تبدیل شد و عده ای متهم به تشویش پایتونی شدند تعجب نکنید.
۷- اینکه فردی در چنین نشستی با چنین عنوان پرطمطراق “دانشمندان یک درصد برتر جهان” حاضر می شود؛ از بیان چند جمله صحیح و دقیق ناتوان است و اشتباه فاحش تحویل رئیس جمهور می دهد نشانه خطرناکی از انحطاط سیستماتیک است. وقتی شرایطی ایجاد می شود که علم و استاد واقعی به حاشیه بروند حتما علم و دانشمند پایتونی، متن را پر میکنند.
۸- رسوایی پایتونی، نه تنها نشانه ای از وضعیت کنونی علم و دانشگاه بلکه نشانهای از وضعیت کنونی جامعه ایرانی است. برخی میگویند استاد پایتونی، تنها نیست. در کنار وزیر و مسوول پایتونی، سیاستمدار پایتونی، کارمندان پایتونی، روزنامهنگار و رسانه پایتونی، صداوسیمای پایتونی، سخنران پایتونی، اقتصاد پایتونی و از همه مهم تر ذهن و تفکر پایتونی.
این استاد بیگناه است او محصول زندگی و جامعه پایتونی است. جامعه ای که باید در آن پایتونی باشی تا رشد کنی. جامعه ای که پایتونی بودن شرط رشد و ترقی عده ای می شود. نمی دانم چرا وقتی سخنان پایتونی را شنیدم ناخودآگاه یاد داستان استانداری افتادم که معنی ۱+۵ را نمی دانست… به یاد نماینده مجلسی افتادم که تلفظ موزه لوور را نمی دانست و همکارانش از پایین فریاد می زدند لوور لووو …به یاد رئیس شورای شهر یک کلانشهر افتادم که نمی دانست ونیز در ایتالیاست … به یاد خود خودمان افتادم.
۹- رسوایی پایتونی بیش از هر چیز نشانه انحطاط است و انحطاط هم مترادفهایی دارد مثل: پستی، به پستی گراییدن و پایین افتادن. البته مترادفهای دیگری هم دارد. مثل کاسه ماست… فکرش را بکنید “ماست پایتونی” یا حتی “دوربین هوشمند پایتونی” …