در شرایطی که اوضاع و تحولات منطقه خاورمیانه و خلیج فارس طی هفتههای اخیر سمت و سوی متفاوتی نسبت به ماههای اخیر و به خصوص پس از انتخاب آقای جو بایدن به ریاستجمهوری ایالات متحده به خود گرفته است.
به گزارش اعتماد، چهارشنبه گذشته سوریه پس از پشت سر گذاشتن یک دهه جنگ و درگیریهای خونین که علاوه بر تلفات انسانی نزدیک به چهارصد هزار نفر و آوارگی بخش عظیمی از مردم این کشور، شاهد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بود که طی آن آقای بشار اسد برای چهارمین بار پس از «جانشین پدر شدن» در سال ۲۰۰۰، با بیش از نود و پنج درصد آرای ماخوذه از سوریهایی که در مناطق تحت کنترل دولت این کشور به سر میبرند، به ریاستجمهوری در سوریه ادامه خواهد داد.
همزمانی برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سوریه با دوران انتخابات و معرفی کاندیداهای مورد نظر شورای نگهبان قانون اساسی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در کشورمان که در بیست و هشتم خرداد ماه جاری برگزار خواهد شد و پس از جنگ ۱۱ روزه غزه و تحولات متعاقب آنکه احتمالا زمینهساز پارهای اتفاقات مهم داخلی در سرزمینهای اشغالی و تعیین تکلیف آینده نتانیاهو نخستوزیر فعلی رژیم صهیونیستی خواهد بود، حکایت از تصویر آینده متفاوت از آنچه در گذشته شاهد آن در منطقه بودیم، دارد.
انتخابات ریاستجمهوری سوریه و برگزیدهشده بشار اسد برای یک ماموریت هفتساله دیگر در شرایطی برگزار شد که درگیریهای نظامی دهساله در این کشور تقریبا فروکش کرده و نتیجه آن اقتصاد ویرانی است که برای سوریه و مردمی که در این سرزمین باقی ماندهاند به جای گذاشته است.
از منظر کشورهای غربی مخالف با نظام خانوادگی حاکم در سوریه و مخالفان داخلی آقای بشار اسد، انتخابات چهارشنبه گذشته ریاستجمهوری سوریه فاقد وجاهت لازم برای برگزیدن حکمران جدید این کشور بوده است و آقای بشار اسد رییسجمهور سوریه نیز پس از اعلام نتایج انتخابات در سخنرانی جمعه گذشته خود خطاب به مردم این کشور که معارضان داخلی و خارجی وی را هدف داشت خاطرنشان کرد که «آنچه شما انجام دادید رزمایش بیسابقهای در مقابل دشمنان کشور بود و با این کار تعادل قوا را به هم زدید و دشمنان سوریه قویترین پیامها را دریافت کردند. شما انقلاب را که توسط مزدوران، مشوه شده بود تثبیت و شهرت آن را نجات دادید.»
علیالاصول اشاره اخیر آقای اسد به شورشهای مردمی سالهای ۲۰۱۱ به بعد بوده که منشا اصلی درگیریها و جنگ ده ساله این کشور است. رییسجمهور سوریه در انتخاب قبلی این کشور در سال ۲۰۱۴ که در کوران درگیریها و جنگ برگزار شد، هشتاد و چهار درصد آرا را به دست آورده بود در حالی که در انتخابات هفته گذشته آرای کسب شده ایشان از مرز نود و پنج درصد نیز عبور کرد. هرچند نتیجه به دست آمده در انتخابات اخیر سوریه قابل پیشبینی بود و تعجبی را در افکار عمومی منطقه و بینالمللی به دنبال نداشت، لیکن تصاویر منتشرشده از مردم سوریه در شهرهای مختلف این کشور که پس از اعلام نتیجه، به ابراز احساسات میپرداختند، نشان از اهمیت و حساسیتی بود که حاکمیت سوریه به این رخداد مهم سیاسی سوریه نشان داده بود.
بر اساس آمار دولتی از حدود ۱۸ میلیون نفر واجدین شرایط رای دادن در داخل و خارج از سوریه، حدود چهارده میلیون نفر و به عبارتی ۷۶.6 درصد از آنان در پای صندوقهای رای حضور یافتند و در این بین سیزده و نیم میلیون نفر به آقای بشار اسد رای دادند. پیام اصلی بشار اسد پس از پیروزی در انتخابات به مخالفان خود در سوریه و کشورهای خارجی معارض این بود که تصورات و خوابهای شما برای سرنگونی حاکمیت این کشور محقق نشد و لذا برخی ناظران تحولات سوریه بر این نظر قرار گرفتند که پس از کسب نتیجه اعلامی انتخابات در سوریه، اقدامات دیپلماتیک بینالمللی برای انجام اصلاحات در این کشور را فعلا باید فراموش کرد. لذا با توجه به اینکه کشورهای غربی هرگونه مساعدت و کمک به بازسازی سوریه را منوط به ایجاد تغییرات سیاسی در این کشور کردهاند، بشار اسد و همفکران وی به سمت سایر کمککنندگان دارای ظرفیت کشیده شده و به همین دلیل روابط دمشق با کشورهای نفتخیز خلیج فارس که با برخی از آنها نیز پیش از این روابط دیپلماتیک مجدد برقرار شده و حتی قبل از برگزاری انتخابات، مسوولان سوری موضوع تغییر بزرگ در آینده روابط با کشورهای خلیج فارس را عنوان کرده بودند، به سوی گرمی بیشتر در حال تغییر است.
در شرایطی که هنوز بخشهایی از خاک سوریه در شمال غربی این کشور و به خصوص استان ادلب و نیز مناطق کردنشین از کنترل دولت مرکزی خارج است معذالک بشار اسد به کمک همپیمانان خود تقریبا دوسوم خاک سوریه را مجددا به کنترل درآورده است. از طرف دیگر و در جناح مخالفان نظام سوریه حاشیه عملیاتی و اثرگذاری قابل توجهی به خصوص به دلیل انشعابات پی در پی و حضور سران اپوزیسیون سوری در خارج از این کشور مشاهده نمیشود و به نظر میرسد که دایره اثرگذاری آنها در تحولات سوریه فعلا به اقداماتی در سازمانهای بینالمللی علیه بشار اسد محدود شده است.
گذر از شرایط داخلی سوریه با تاکید بر مشکلاتی که به شدت گریبانگیر بشار اسد پس از پیروزی در انتخابات شده، اوضاعی است که روسها به عنوان اولین کشوری که موفقیت آقای اسد را تبریک گفتند، با آن روبهرو هستند و در حالی که هنوز بخشهایی از خاک سوریه در اشغال ترکها و مزدوران آنهاست و امریکاییها همچنان قسمتهایی از سوریه را برای سرقت نفت این کشور برای خود حفظ کرده و تروریستهای داعش نیز در مناطقی از سوریه فعال مایشاء هستند، سوال اصلی در اذهان منطقه این است که چرا روسها همچنان روی بشار اسد شرطبندی کردهاند.
در پاسخ به این سوال برخی ناظران تحولات سوریه معتقدند که هرچند روسها مسلط بر بازی در سوریه شدهاند لیکن در واقع زندانی استراتژی خود و جاهطلبیهای همپیمان خود (بشار اسد) هستند. پوتین به بخش بزرگی از اهداف خود در سوریه به خصوص نجات بشار اسد دست یافته و بدون تردید در جنگ نظامی نیز پیروز شده ولی هنوز نتوانسته است این دستاورد نظامی را به پیروزیهای سیاسی قابل توجهی تبدیل کند. از یک طرف سوریه ویرانشده بر اثر جنگ برای بازسازی نیازمند چند صد میلیارد دلار سرمایه است و غربیها حاضر نیستند در این زمینه حتی با بشار اسد همکاری و صحبت کنند. در ایام قبل از انتخابات اخیر، رسانهها و فضای مجازی عربی این فرض را مطرح میکردند که مسکو با اذعان به وضعیت موجود امکان کنار گذاشتن بشار اسد و جایگزینی وی را با فردی که قابل قبولتر باشد، در دستور کار دارند. به نظر میرسد غربیها با این راهحل که ظاهرا تنها روی کاغذ عملی است همراه خواهند بود که در نتیجه آن از مطالبات مصرانه خود نیز در خصوص اسد عدول نکرده و در بازسازی سوریه هم شرکت میکنند ضمن آنکه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس این راهحل را برای زمینهسازی بازگشت مجدد سوریه به جمع اعراب با کمک روسیه مناسب تلقی میکنند؛ لیکن در صحنه عمل این فرضیه اجرایی نبوده و بعید است مدنظر کرملین بوده باشد.
به عقیده خانم آنا بورشوسکایا از «انستیتو واشنگتن» و آشنا به سیاستهای خاورمیانهای روسیه این فرض که با برگزاری انتخابات در سوریه، پوتین در نظر دارد بشار اسد را خلع ید کند، در حد خیالپردازی است زیرا پوتین تاکنون نشان داده است که در آینده نزدیک جایگزینی برای بشار اسد متصور نیست. از یک طرف حضور روسها در سوریه در چارچوب یک فرآیند منطقهای انجام شده و از دیدگاه کرملین حمایت از بشار اسد این فرصت را برای آنها فراهم کرده که بازگشت روسیه به خاورمیانه را عملیاتی کنند و در نتیجه به عنوان یک بازیگر غیر قابل انتقال انکار در منطقه تلقی شوند که این امر فرصت قرار گرفتن در بهترین موقعیت ژئوپلیتیک منطقه را برای آنها فراهم کرده است.
از نظر خانم آنا بورشوسکایا، اولویت اساسی برای مسکو در این فرآیند منطقهای تداوم حیات بشار اسد در سوریه و کاهش برتری امریکا در امور جهانی است که هر دو این محورها به هم ارتباط داشته و تاثیرات متقابل دارند. طی دو هفته آینده اولین دیدار حضوری روسای جمهور امریکا و روسیه با خط و نشانهای مقدماتی آقای بایدن برای ورود به مسائل حقوق بشری در روسیه، در ژنو برگزار خواهد شد و موضع قابل اتکای آقای پوتین در تحولات خاورمیانه و حضور در سوریه و در اوضاع و احوالی که امریکا قصد ترک منطقه را دارد، در مذاکرات با بایدن بسیار حایز اهمیت است.
از این منظر مسکو قصد دارد به عنوان ابرقدرتی که همچنان همپیمانان خود را کمک میکند و آنها را تنها نمیگذارد، بیش از پیش از سایه اتهامات دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عبور کند و منطقه را به این تصور برساند که روسیه به عنوان یک ابرقدرت با نفوذ به آنچه میگوید، عمل میکند . پوتین در توجیه حضور نظامی در سوریه اعلام کرده است که بشار اسد را نجات میدهد و این واقعیت فعلا تحقق یافته است. ولی آیا غربیها که گفته بودند اسد باید برود توانستند به خواسته خود دست یابند؟
لذا به نظر میرسد با سیاست جاری روسها در درازمدت، غربیها و سایر قدرتها چارهای جز کنار آمدن با بشار اسد را ندارند و در این شرایط است که نزدیکی اخیر عربستان به سوریه معنا پیدا کرده است. البته بسیاری از ناظران تحولات سوریه معتقدند که در مورد نقش و وزن سیاسی روسیه در سوریه و توانایی تاثیرگذاری مسکو بر رفتار بشار اسد گزافهگویی میشود و شاهد این مدعا نیز تلاشهای مجددی است که روسها اخیرا برای ترغیب بشار اسد در جدیت نشان دادن در مذاکرات مربوط به موضوع روند حلوفصل سیاسی منازعه سوریه آغاز کردهاند. لیکن در گفتوگوهای اوایل آوریل گذشته تیم مذاکرهکننده سوری و مخالفان بشار اسد، نتیجه حاصل نشد که خلاف تلاشها و خواستههای مسکو را نشان داد. همچنین در این زمینه خاطرنشان شده است که امریکا در سال ۲۰۰۳ با مداخله در عراق گمان میکرد که صدام را برکنار و رژیم دلخواه خود در بغداد مستقر میکند. در حالی که مداخله امریکا تنها منجر به بهرهمندی منطقه از دستاوردهای سیاسی جنگ امریکا علیه صدام و نابودی وی شد. امریکاییها طی ده سال گذشته هزینههای فراوانی برای تثبیت حضور خود در عراق و به تبع آن منطقه خلیج فارس صرف کردهاند که نتیجه و حاصل آن تبدیل به بروز اراده در هیات حاکمه جدید امریکا برای خروج این کشور از سراسر منطقه شده است.
روسها نیز گمان دارند در سوریه به وضعیت مشابه امریکا در عراق دچار شدهاند با این تفاوت وضعیت که اگر امریکاییها بهرغم تمامی رفتارها و راهبردهای غیرمسوولانه خود در منطقه و دخالت نظامی در عراق موفق شدند صدام را برای همیشه از کار برکنار و از سر راهشان بردارند، روسها این روزها با نجات بشار اسد حتی نمیتوانند سوریه را به حال خود رها کنند، زیرا بدون تحول سیاسی در سوریه اگر نظامیان روسی بروند سرنوشت بشار اسد و مقابله وی با معارضان معلوم نیست به کجا ختم میشود و بازگشت به شرایط قبل از دخالت روسیه در سوریه محتمل به نظر میرسد.
در هر حال انتخابات سوریه انجام شد و بشار اسد طی هفت سال آینده حاکم کشوری خواهد بود که با تلاشها و پشتیبانیهای فراوان حامیانش از جمله روسیه قرار است به راه خود ادامه دهد. جمهوری اسلامی ایران نیز طی هفتههای آتی با مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، تحولات و راهبردهای منطقهای خود را منطبق با دیدگاههای رییسجمهور جدید و تیم سیاست خارجی خود برای هشت سال آینده رقم خواهد زد و در این بین به نظر میرسد که مسکو در پرتو شرایط پیچیده خود در منطقه، با حساسیتهای بیشتری نسبت به انتخابات سوریه در انتظار نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در ایران برای چشمانداز آینده حضور خود در منطقه به سر خواهد برد.