زندگی با تئاتر در شهرت و اعتبارش خلاصه نمیشود. بازیگران اگر از تئاتر راهی سینما یا تلویزیون شوند مسیرشان کاملا متفاوت از آنهایی است که میخواهند روی صحنه «ماندگار» شوند. گاهی سالهای متوالی خاک صحنه میخورند اما نابسامانیها و نامهربانیها باعث میشود عطایش را به لقایش ببخشند؛ اما چه چیزهایی باعث میشود که برخلاف میل آنها این مسیر طی شود؟ آیا مشهد از پایتخت شرایط سختتری دارد؟
وداع با تئاتر پس از47 سال
سعید رسولزاده، هنرمندی مشهدی است که در دهه چهل فعالیتهای هنری خود را از تهران آغاز کرده است. او علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر و نویسندگی نمایشهای سیاه بازی را هم برعهده داشته است. او درباره چگونگی آغاز فعالیتهای خود میگوید: درسال 1331 به دلیل شغل پدرم به ترکمن صحرا وسپس به تهران رفتیم. به قدری به تئاتر عشق میورزیدم که پیاده به تئاترسنگلج تهران میرفتم. در آنجا با استادانی همچون علی نصیریان آشنا شدم و فعالیتهای هنریام را آغاز کردم. هفده ساله بودم که با صدرالدین حجازی و پرویز بشردوست آشنا شدم و با هم نمایش «قصاب باشی» را دردهه 40 کار کردیم.
وی با اشاره به سایر فعالیتهای هنری خود بیان میکند: نمایش «رفتگرعاشق» و«قمارباز» نیز از جمله نمایشهایی هستند که در تئاتر سنگلج اجرا کردم. درهمان دوران وقتی که نمایش «قصابباشی» را به روی صحنه تئاتر سنگلج میبردیم، دختر خانمی نقش زن حاجی را بازی میکرد. یک روز متوجه شدیم که پدر دختر راضی به ادامه فعالیتهای دخترش نیست و به همین علت من مجبور شدم که نقش او را بازی کنم که اصطلاحاً به مردی که نقش خانم را بازی میکند، «زنپوش» میگویند. از همانجا به سیاهبازی علاقهمند شدم. در تئاتر لالهزار تهران نیز حضور داشتم وآنجا زیر نظر استادانی همچون استاد سعدی افشار فعالیت کردم و سپس از طریق ایشان به استاد گرجی معرفی شدم و چون به سن سربازی رسیده بودم مجبور شدم که از تئاتر برای مدتی فاصله بگیرم.
این هنرمند همچنین میگوید: نزدیک به 47 سال در تهران و مشهد روی صحنه بودم اما به دلیل نابسامانی و همچنین پایین بودن دستمزدها از تئاتر فاصله گرفتم و اکنون نیز شکسته و بسته کمی فعالیت دارم.
مجبور شدم کارمند شهرداری بشوم
رسولزاده با بیان علاقهمندی خود به حرفه تئاتر بیان میکند: من عاشق این حرفه بودم و هستم و بعد از خدمت سربازی سال 61 وارد مشهد شدم و با استاد رضا صابری چند نمایش روی صحنه هلال احمر مشهد اجرا کردیم. تئاتر در مشهد هیچگونه درآمدی ندارد و باید برای دل خودت کار کنی، هنوز هیچ هنرمندی نتوانسته از درآمد تئاتر یک دوچرخه بخرد و چون حرفه تئاتر هیچگونه درآمدی نداشت و من نمیتوانستم از این طریق امرار معاش کنم، مجبور شدم که کارمند شهرداری شوم. درصورتی که اگر زندگیام تأمین بود در همان حرفه میماندم.
تئاتر مسئول دلسوزی نداشته است
این هنرمند با اشاره به سختیهای هنر مورد علاقهاش میگوید: اگر ما در تئاتر عقب گرد داشتیم، دلیلش این هست که هیچ وقت مسئولین دلسوزی در این حوزه وجود نداشته است. من حقم نبود سیزده سال تمام برای امرار معاش در روابط عمومی شهرداری کار کنم. از همان ابتدا که مشغول این حرفه شدم از دو هزار تومان تا 185 تومان دستمزد گرفتم. آن زمان که دو هزارتومان دستمزد میگرفتم، پولها ارزش داشت. اکنون دستمزدها آن قدر ناچیز است که کفاف زندگی را نمیدهد.
عدهای یک شبه بازیگر میشوند
وی در ادامه میگوید: اولین هنرمندی که تئاتر سیاهبازی را در مشهد اجرا کرد، من بودم. یکی از دلایلی که باعث میشود بسیاری از هنرمندان با وجود سابقه درخشان از تئاتر طرد شوند، فقدان صنف کارآمد در این حرفه است. اکثر افرادی که در تهران چهره شدهاند از هنرمندان مشهدی هستند و با وجود این همه استعداد هنری در مشهد متاسفانه جایی برای رشد و پرورش هنرمندان در این شهر نیست و هنرمدان مشهد را ترک میکنند. اگر واقعا شخصی علاقه به این کار دارد باید حتما دانش خود را بالا ببرد. متاسفانه هستند افرادی که به کارگردان پول میدهند تا نقش مناسب بگیرند و همین نابسامانیها ضربههای بزرگی به هنرمندان با تجربه و باسواد ما زده است. وجود رانت هم باعث شده که عدهای به جایگاهی که حقشان هست نرسند و از تئاتر کنار گذاشته شوند.
تئاترگلشن و عصر طلایی مشهد
محمدعلی لطفی که او را به عنوان پدرتئاتر مشهد نامیدهاند و نزدیک به چند دهه تجربه حضور در این رشته را داشته میگوید: به اعتقاد برخی از صاحبنظران، دهه چهل دوران طلایی و شکوفایی تئاتر در مشهد است. در این دوران به ویژه در تئاتر گلشن، هنرمندان زیادی حضور پیدا کردند و به شهرت رسیدند. در مشهد فعالیتهای تئاتری به صورت پراکنده و مناسبتی وجود داشت و فقط تئاتر «گلشن» به صورت رسمی و به طور دائم فعالیت میکرد.
پدرتئاتر مشهد با اشاره به فعالیتهای گروه تئاتری در دانشگاه فردوسی مشهد اضافه میکند: این گروهها را افراد علاقهمند به تئاتر تشکیل دادند و بیشتر نمایشهای مناسبتی را در همان زمان روی صحنه میبردند. البته درآن دوران، تاسیس مرکزآموزشی تئاتر باعث شد که گروههای نمایشی انسجام بیشتری در مشهد پیدا کنند.گروههای نمایشی که به صورت دائم به فعالیت تئاتری میپرداختند از جمله گروه آپادانا،آرش و پارت بودند.
وی بیان کرد: اغلب افرادی که در گروههای تئاتر مشهد فعالیت داشتند به صورت رایگان کار میکردند وحتی هزینه تاکسی را از جیب خود پرداخت میکردند. البته در مشهد پرداخت دستمزد در بیشتر دههها چندان موضوع مهمی نبود و اغلب هنرمندان با توجه به ذوق وانگیزهای که داشتند بازی میکردند.
کرونا وضع را بدتر کرد
پدر تئاتر مشهد درباره اینکه چرا برخی از هنرمندان از تئاتر فاصله میگیرند پاسخ داد: پیشامدهای ناگوار همانند کرونا که منجر به بسته شدن سالنهای تئاتر شد در ترک هنرمندان از عرصه تئاتر موثر بود. مشهد بعد از تهران قطب دوم تئاتر ایران است و تمام کارشناسان چه مشهدی و چه غیرمشهدی به آن توجه داشتند. اکنون به دلیل کرونا فعالیتهای تئاتری لغو شده و هنرمندان برای کسب امرار معاش به حرفه دیگری روی آوردهاند. البته برخی از هنرمندان فضای تئاتر مشهد را نمیپسندند و به تهران میروند و عدهای دیگر از هنرمندان تئاتر نیز به دلیل پیدا کردن شهرت بیشتر تئاتر را ترک میکنند و وارد عرصه سینما میشوند.
درایران، نمایش پولساز نیست
کیوان صباغ، کارگردان و بازیگر تلویزیون و سینما درباره فعالیت هنرمندان تئاتر در مشهد میگوید: فردی که میخواهد وارد حرفه تئاتر شود در درجه اول باید دغدغهمند باشد. ما در مشهد هنرمندان دغدغهمند بسیار خوبی داریم اما چون درآمدهای تئاتر جوابگوی هزینههای امروزی نیست، از این حرفه کنار میروند و یا برای ستاره شدن وارد عرصه سینما میشوند.
وی میافزاید: بازیگری از مشاغل سخت جهان است و قطعا اگر فردی بخواهد دراین حرفه موفق شود باید آموزشهای لازم را ببیند و اگر مسئولین از تئاتر کشور حمایت بیشتری انجام دهند قطعا هنرمند دلسرد نخواهد شد و به کارهای هنری خود ادامه میدهد. چندسالی است که در مشهد بحث فروش بلیت وگیشه مطرح شده است وکمابیش هنرمندان با سابقه و اسم و رسم دار دستمزد میگیرند. اما دستمزدی که پرداخت میشود هزینههای رفت وآمد هنرمندان نمیشود.
صباغ ادامه میدهد: بیشتر تئاترهایی که روی صحنه مشهد میرود، دارای تهیه کننده است و بین تهیهکننده و بازیگران قراردادی بسته میشود. ولی باز دستمزدها آنقدر نیست که هنرمند بتواند امرار معاش کند. اغلب بازیگران برای عشق خود کار تئاتر انجام میدهند و در ایران نمیشود به هنرنمایش به عنوان حرفهای پولساز نگاه کرد.
دغدغه فروش
این کارگردان تئاتر درباره سختیهای این حرفه میگوید: در شهرستانها فعالیت در تئاتر با دشواریهایی از جمله نبود سالنهای مناسب برای تمرین، عدم تبلیغات موثر برای جذب بازیگر، نبود منابع مالی وجود دارد که ماندن در این حرفه را سخت میکند، مواجه است.
صباغ همچنین بیان میکند: یک کارگردان تئاتر در شهرستانها همیشه باید دغدغه این را داشته باشد که آیا کارش به فروش میرود یا نه. در این کار از ایده تا اجرا هزار مانع وجود دارد و مادامی که هنرمند دغدغه فروش داشته باشد چگونه میخواهد تامین زندگی کند.
وی تصریح میکند: در مشهد کلاسهای آموزشی برپا شده،که اغلب اساتید آن سواد کافی ندارند واقدام به تدریس میکنند. همین باعث میشود که هنرجو در تئاتر ضعیف رشد کند و این عاملی است که موجب میشود تا در سالهای آینده با مشکلات زیادی در این حرفه مواجه شویم.
تجربه به تنهایی کافی نیست
این هنرمند بابیان اینکه برای موفق شدن باید صبر زیادی داشت و سالها فعالیت کرد میگوید: در گذشته برای موفقیت در کار تئاتر تجربه کافی بود ولی اکنون برای اینکه بخواهیم از دنیای تئاتر عقب نباشیم مطالعه و تحصیلات هم لازم است. خیلیها به صورت تجربی تئاتر را آغاز میکنند اما این افراد فعالیتهایشان به سرانجام نمیرسد و خیلی زود طرد میشوند. البته که نمیشود داشتن تجربه را در هنر نمایش نادیده گرفت اما تجربه ودانش در این حرفه یکدیگر را تکمیل میکنند.