تصویر زمینه نمایش جنگل پر ماجرا، کاملا مطابق با موضوع و سبک تئاتر و عناصر طبیعی مانند درخت و سنگ و خورشید و ابر و… بود.
طراح لباس این اجرا با لستفاده از پارچههای متنوع و رنگارنگ با دوخت و طرح متفاوت و گلآرایی و برجسته همراه با جلوههای ویژه را با این نمایش همراه کرده بود.
استفاده از نور قرمز که نماد قدرت و خشم و اوج است چندین بار در این تیاتر استفاده شده و همچنین استفاده از نور سبز که دارای وایب مثبت و تعریف شخصیتها بود با فضای تیاتر کاملا متقارن بود.
طراحی نور قرمز به عنوان خشم و قدرت مناسب بود زیرا با میمک صورت و ارتباط کلامی و چشمی در ارتباط بود و موضوعِ صحنه را قویتر جلوه میداد علی الخصوص برای شخصیت گرگ و شکارچی که دارای ویژگی منفی بوده.
در طراحی نور از نوعی موسیقی بی کلام هم استفاده میشد موسیقی که به بازی و حرکتِ بازیگر جهت میداد.
موسیقی:
در ابتدا، اواسط و انتها مختلف بود.
بسته به صحنه و نوعِ موقعیت تغییر میکرد گاه آرام و شاد و گاه هم قوی و کوبنده و گاه هم ریتمیک و همراه با موزون میشد که باعث انجام حرکات هماهنگ بازیگران میشد.
استفاده از طیف مختلف موسیقی مانند بیکلام انگلیسی و پاپ و شاد و کودکانه در موقعیتهای مختلف و بیکلام پیانو و دارای اشعار کودکانه و واژگانی با بار مثبت و نوعی جهت دهنده مانند همکاری، دشمن و موفقیت و…
گاهی شعر موقعیت و یا شخصیت روی صحنه را توصیف میکرد بنابراین میتوان گفت شعر و موسیقی میتواند راهی مناسبی برای توصیف کاراکترها و یا موضوعی باشد.
اجراهای موزیکال همراه با بازیِ بدن و میمیک صورت و حالت چشم و دهان و حرکات دست و پا که حالت طبیعی حیوان را به خود گرفته بود.
آواها و صداهای مشترک و دارای همخوانی و یا زیر صداهای قوی و یا دارای اهداف خاص.
گریم صورت: کاملا متناسب با نقشها طراحی شده بود که برجستگیها در نور مشهود بود و باعث جهت دادن به تصور میشد و حالتهای جدیدی را طرح میکرد. هر نواحی صورت دارای رنگهای مختلف و منظم مثل سفید و قرمز و سبز و مشکی هماهنگ با لباس و نوعِ نقش.
ارتباط نقش با محتوا: دارای هماهنگی کامل.
موضوع استفاده از صفات و حالت های انسانی در نقش حیوانات بود برای مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم به وسیله همکاری و داشتن اتحاد که نقطه عطف کارگردان بود.
ابعاد اجتماعی و انسانی به همراه ابعاد اخلاقی و ارزشی که دارای نماد مختلف مانند گرگ نماد حیله و کلم نماد تله برای به دام انداختن حیوانات و… استفاده شده است.
همکاری بین موجودات با وجود تناقضهای فراوان اما در نهایت تشکیل انسجام و همدلی و شکست دادن شکارچی.
ساختار جنگل مانند جامعهی انسانی دارای ابعاد ضعیف و قوی تقسیم بندی شده بود و همچنین ابعاد اخلاقی و صفات انسانی مانند حیله و نیکویی و رحم و خشم را به تصویر کشیده بود.
استفاده از هنجار و تیپهای رفتاری بین حیوانات مانند تمرکز کردن و فکر کردن و همکاری کردن.
استفاده از شخصیت فرشته به عنوان راهنما و قهرمان داستان و کاهش دشمنی و تشکیل برابری و دوستی بین موجودات و نماد قدرت به همراه نیکویی و سنجش و ارزیابی بر اساس هنجارها.
استفاده از گفتار و لهجه و گویشهای متفاوت بر اساس نقش و ضرب المثل و سخنهای کلیدی که در ادبیات دیده و پرداخته میشود مانند دست بالای دست بسیار است.
استفاده از مفاهیم: شکست، موفقیت، همکاری، همدلی، دوستی.
ابعاد اجتماعی و فرهنگی که در بیشتر داستانها تکرار شده و همیشه فردی برای ظلم و ستم قرار دارد و فردی قهرمان داستان میشود و رهبری را به دست میگیرد.
سیر و روند تئاتر: در ابتدا همراه با شعر و معرفی شخصیتها و اجرایِ موزون و حرکات دست با اشارات مختلف و دارای معانی متعدد و پس از آن با شروع بازی نقشهایی مانند گرگ و کلم و بز و شکارچی اوج مییابد و به مهمترین قسمتِ خود میرسد؛ انواع هیجانات و تنشها و شور و ترسها در اجرایِ شخصیتها وجود دارد.
پس از آن داستان کم کم به آرامشدن و ثبات روی میآورد و با نقش آفرینی نقش فرشته یا قهرمان داستان رو به پایان میرود و با مفهوم همکاری و دوستی نمایان میشود.
سبک تئاتر شامل کمدی کلاسیک است. روایتی شاد و با خنده همراه است اما در باطنِ خود مفاهیم انسانی را به نمایش میکشد.
روابط میان کاراکترها و بیننده به صورت زنده و مستقیم به طوری که فرد با دیدن و شنیدن و همزمان به یادآوردن دیالوگ میتواند همزمان درک متناسبی از اجرا داشته باشد.
جنب و جوشهای شخصیتها متناسب با آهنگ و نوعِ اجرا بود.
استفاده از حالت و عواطف انسانی و سخنهای دارای انرژی مثبت و منفی در دیالوگهای بازیگر که بر هنجار آنها تاثیر میگذاشت.
نوعِ خندهها که به خندههای ریز و عصبانی و شیطانی بر حسب بازیگران تقسیم بندی میشد و انواع ریز صداها و صداهای بلندی که در بیان بازیگران در اوجِ داستان دیده میشد.
نکات منفی: استفاده از یک داستان کلیشهای و تکراری، بولد بودن نقش شکارچی و تسلیم شدن شکارچی به عنوان یک انسان قدرتمند، کشدار نبودن سیر داستان.
نویسنده: مریم طاهری