با توجه به تمرکز بن سلمان بر اجرای چشمانداز 2030 و کاهش تنش با کشورهای همسایه، ایران میتواند راههایی برای بهرهمندی از پادشاهی بن سلمان در آینده بیابد
به گزارش اعتمادآنلاین، جورجیو کافیرو/ محمد سلامی- پس از پیروزی انقلاب ایران در سال 1979، روابط میان ایران و عربستان سعودی پر تنش بوده و البته ادامه داشت. در طول چند دهه گذشته، میزان متفاوتی از خصومت، رقابت فرقهای، تضاد منافع ژئوپولیتیک و نبود اعتماد میان دو کشور به تنش بین این دو قدرت منطقهای دامن زد. این تنش و اصطکاک میان دو کشور در سال 2016 و بعد از اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه عربستانی، و رهبر شیعیان عربستان، و خشونتهایی که پس از آن در جریان حمله به سفارت عربستان در تهران اعمال شد، تنش میان دو کشور بیشتر از گذشته شده و وارد فاز قطع رابطه شد. در نتیجه این تنشها میان تهران و ریاض، روابط دیپلماتیک دو کشور در آن سال متوقف شد. در طول شش سال گذشته، تعدادی از موضوعات نظیر حمایت ایران از برخی از گروهها در خاورمیانه و بازیگران غیردولتی در جهان عرب و برنامه موشکهای بالستیک ایران از یک سو و حمایت عربستان سعودی از کمپین فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران این تنشها را تعمیق کرده است.
این روزها دنیا چشمشان به عربستان است تا ببینند پادشاه آینده این کشور چه کسی خواهد بود و روال فعلی این است که ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، جانشین پدرش خواهد شد. از نگاه ایران، هنوز مشخص نیست که روابط تهران و ریاض بعد از کامل شدن روند جانشینی پادشاهی در عربستان چگونه خواهد بود. با این حال همچنان این بحث در میان دیپلماتها و کارشناسان ایران وجود دارد که آیا نشستن محمد بن سلمان بر روی تخت پادشاهی عربستان میتواند به دو کشور کمک کند که در مسیر روابطشان به تنشزدایی دست بزنند یا خیر.
پیشرفت به سوی عادیسازی روابط
به گفته یکی از نمایندگان مجلس ایران، ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت خلیج فارس آمادهاند تا بعد از گذشته 9 ماه گفتوگوی دوجانبه که به میزبانی عراق، اردن و پاکستان برگزار شده، به بازگرداندن روابط دیپلماتیک میان خود بازگردند. امیدها برای از سرگیری روابط رسمی با ورود سه دیپلمات ایرانی به عربستان سعودی در 17 ژانویه 2022 بیشتر شده است. این دیپلماتها که نماینده ایران در مقر سازمان همکاری اسلامی در جده هستند، اولین مقامات ایرانی هستند که مقامات سعودی از زمان بحران 2016 حضورشان را پذیرفتهاند. جمهوری اسلامی به دنبال منافع خود در عادیسازی روابط است. ایران بهشدت از تحریمهای شدید ایالات متحده امریکا آسیب دیده است. تجدید روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی میتواند به تهران کمک کند تا جنگ مالی واشنگتن و سایر انواع فشار امریکا را دور بزند.
دکتر حسن احمدیان، استاد روابط بینالملل در دانشگاه تهران، معتقد است « احیای روابط دوجانبه ایران و عربستان سعودی میتواند با محدود کردن دامنه برخورد یا اصطکاک میان دو کشور در بسیاری از نقاط از جمله در یمن، سوریه، لبنان و عراق به تهران کمک کند». احمدیان میگوید: « روابط دیپلماتیک حتی اگر در سطح پایین باشد و حتی اگر در تقویت روابط دوجانبه موثر واقع نشود، اما همچنان میتواند به عنوان یک کانال هشدار عمل کرده و حرکات طرفین در مارپیچی که در نهایت به رویارویی در منطقه ختم میشود را متوقف کند. در واقع، برقراری مجدد روابط بین تهران و ریاض ممکن است به تعدیل نگرشهای تقابلی علیه یکدیگر در رسانههای جمعی کمک کند و زمینه را برای پیشرفت دیپلماتیک بیشتر فراهم کند.»
با وجود این نشانههای امیدوارکننده، بعید است که برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض، تغییر بزرگی در نظم ژئوپلیتیک خاورمیانه ایجاد کند. آنچه روی میز است «عادیسازی» روابط ایران و عربستان است و این مساله با رسیدن دو کشور به یک رویکرد دوباره و جامع در قبال یکدیگر خیلی فاصله دارد.
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر مهمان در انستیتو تحولات امنیت و روابط بینالملل آلمان معتقد است: « حتی در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکرات ایران و عربستان و احیای روابط دیپلماتیک، بهترین سناریویی که میتوان تصور کرد این است که دو طرف رقابت را جایگزین خصومت کنند». عزیزی تشریح کرد: «به عبارت دیگر، در پایان این روند مذاکره هیچ همسویی بین این دو کشور اتفاق نخواهد افتاد؛ دلیلش هم این است که ریشههای ژئوپولیتیکی، فرقهای و تاریخی رقابت میان دو کشور آنقدر عمیق است که از میان نخواهد رفت.»
عامل غیرقابل پیشبینی روند جانشینی در عربستان
به نظر میرسد ایران مجبور است خود را برای نشستن محمد بن سلمان بر روی تخت پادشاهی عربستان سعودی آماده کند و به نظر میرسد این روند اجتنابناپذیر باشد. این چشمانداز بحثی را در میان کارشناسان خاورمیانه در ایران به راه انداخته است. از یک سو برخی ایرانیها معتقدند که بن سلمان شخصیتی غیرقابل پیشبینی دارد که کنترلی بر روی رفتارهایش ندارد. انتخابهای گذشته محمد بن سلمان در حوزه سیاسی از به راه انداختن جنگ در یمن گرفته تا محاصره اقتصادی سیاسی قطر، و ربودن سعد حریری، نخستوزیر لبنان و همچنین قتل فجیع جمال خاشقچی، تصویری خطرناک و بیاحتیاط از شخصیت محمد بن سلمان ساخته است. علاوه بر این، سخنان توهینآمیزی که بن سلمان در گذشته در قبال ایران بر زبان آورده و این کشور را «شیطان» توصیف کرده و همچنین توهین او به آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران، شهرت و اعتبار او در ایران را تیره کرده است. البته مسلم است که محمد بن سلمان نیز به مانند دیگر اعضای خاندان آل سعود نگاهی منفی به ایران پس از انقلاب سال 1979 و نقش این کشور در خاورمیانه بزرگتر دارد.
بن سلمان حتی فاصله گرفتن عربستان سعودی از قرائت میانهرو از اسلام را به سیاستهای آیتالله خمینی در ایران پس از انقلاب نسبت داده و گفته که دلیل این فاصله گرفتن از اسلام معتدل در عربستان این بوده که رهبران این کشور در طول دهههای گذشته نمیدانستند چطور باید با ایران رفتار کنند.
محمد بن سلمان زمانی در مصاحبهای با شبکه سیبیاس گفته بود: «قبل از انقلاب سال 1979 در ایران، ما زندگی خیلی عادی را در کنار کشورهای دیگر در خلیج فارس تجربه میکردیم. زنان در کشورهای ما رانندگی میکردند. سالنهای سینما در عربستان بر پا بودند و زنان همه جا اجازه کار داشتند. اما بعد از سال 1979، ما قربانی شدیم و نسل من بیش از همه از این روند آسیب دید.»
برخی از کارشناسان در تهران معتقدند که بن سلمان به عنوان پادشاه عربستان ممکن است آغاز جدیدی در روابط ریاض با تهران کلید بزند. ظاهرا این نگرش در دیدگاه این دسته از کارشناسان ایرانی وجود دارد که بن سلمان از اشتباهاتش در گذشته درس گرفته و در طول سال 2020 و 2021 تمام توان خود را معطوف به فاصله گرفتن از اجرای سیاستهای تهاجمی در منطقه کرده است.
برداشتن محاصره اقتصادی سیاسی قطر، تلاشهای ریاض برای برطرف کردن اختلافاتش با ترکیه و مهمتر از همه، آغاز مذاکرات میان ایران و عربستان که در آوریل سال 2021 در بغداد کلید خورد، از جمله تلاشهای بنسلمان در این مسیر هستند که نوید آیندهای مثبت را میدهند. بنابه گفته برخی از کارشناسان ایرانی، ایران بر این اساس مذاکره با عربستان را آغاز کرده که محمد بن سلمان، به جای پدرش ملک سلمان، تمامی وظایف پادشاهی عربستان را انجام میدهد. دکتر عزیزی معتقد است: «من خیلی انتظار ندارم که نشستن محمد بن سلمان بر تخت پادشاهی به میزان زیادی روند روابط ایران و عربستان را تغییر دهد. در هر حال او همین حالا هم پادشاه موقت عربستان است و در چند سال گذشته کاملا قدرت را در دست داشته است. خصوصا در مسائلی نظیر سیاست خارجی و سیاستهای دفاعی، بن سلمان کاملا قدرت را در دست دارد. بنابراین، من فکر میکنم که اگر بن سلمان مخالف تغییر رویکرد اخیر میان ایران و عربستان بود، اساسا این روند از همان ابتدا آغاز نمیشد.
فکر میکنم که مقامات ایرانی هم به خوبی به این موضوع واقف هستند و سیاستهای منطقهای خود را بر اساس این فرض استوار کردهاند که محمد بن سلمان پادشاه واقعی عربستان است. حتی وقتی صحبت از جنگ در یمن به میان میآید، بسیاری در ایران این جنگ را ماجراجویی بن سلمان به حساب میآورند و در نتیجه موضوعاتی نظیر پایان دادن به جنگ یا توافق با ایران یا حوثیها را کاملا در حیطه اختیارات محمد بن سلمان میدانند.»
البته، مقامات در تهران بر این موضوع تمرکز میکنند که انتقال واقعی قدرت در عربستان تا چه اندازه راحت انجام میشود. آنها احتمال وقوع جنگ قدرت بین ولیعهد و عناصر خاندان آل سعود که مخالف به سلطنت رسیدن او هستند، را نادیده نمیگیرند. برای ایران، ثبات عربستان سعودی اهمیت زیادی دارد. به ویژه با توجه به اینکه آشفتگی در داخل مرزهای پادشاهی سعود میتواند به آسانی به همسایگانش سرایت کند. دکتر احمدیان میگوید: «دیدگاه ایران در مورد انتقال قدرت در ریاض دیدگاهی نتیجهگرا است. زیرا ممکن است این انتقال قدرت پادشاهی عربستان سعودی را بیثبات کند که این بیثباتی به نوبه خود به خلیج فارس سرایت میکند و این سناریو کابوسی برای تهران خواهد بود.
بنابراین برای ایران، انتقال آرام قدرت در ریاض ایدهآل است.» در نهایت، آنچه ایران میخواهد این است که عربستان سعودی از حمایت طرحهای واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی دست بردارد. صرف نظر از سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک، هم سعودیها و هم ایرانیها خواهان محدود کردن تشدید تنشها در آینده و اجتناب از هرگونه درگیری نظامی با یکدیگر هستند.
با توجه به تمرکز محمد بن سلمان بر اجرای چشمانداز 2030 و کاهش تنشها با سایر کشورهای همسایه، ایران میتواند راههایی برای بهرهمندی از به قدرت رسیدن ولیعهد بیابد. اینکه آیا این روند با مدیریت بن سلمان در عربستان به سمت تنش زدایی در بلندمدت ادامه خواهد داشت یا خیر، سوالی است که تنها گذر زمان پاسخ آن را فراهم خواهد کرد.