اقتصادنیوز؛ هیئت تحریریه نیویورکتایمز در مقالهای با ابراز امیدواری نسبت به حصول توافق احیای برجام، به دولت آمریکا پیشنهاد کرده است که پس از توافق احتمالی، به جای تلاش برای ایجاد محدودیتهای بیشتر و قویتر بر برنامه هستهای ایران، ایده «منطقه عاری از سلاح» را در سراسر خاورمیانه پیگیری کند.
این روزنامه میافزاید: اما برخی از محدودیت های این توافق، تاریخ انقضا دارد و مهلت آن به سر می رسد. به همین دلیل یک جنبه مهم این فرایند باید گشایش راهی برای توافق های بیشتری باشد که نگرانی از بلندپروازیهای درازمدت [ادعایی] ایران را رفع کند و چشم انداز یک رقابت تسلیحاتی هستهای در منطقه را از میان بردارد. نتیجه ایدهآل، یک خاورمیانه خالی از سلاح هسته ای است. دولت بایدن ظاهرا این را درک می کند و به همین دلیل است که قول داده به دنبال یک توافق بلندتر و مستحکمتر در آینده باشد.
به ادعای این روزنامه، موانعِ رسیدن به این هدف، متعدد و دلهرهآور است اما به نظر می رسد که بادهای موافقی هم در حال وزیدن است. گفته می شود که رهبران و تصمیمسازان اصلی کشور، خواهان احیای برجام پیش از روی کار آمدن یک رییس جمهوری جدید در ماه آگوست هستند. اگر اکنون توافق انجام شود، رئیسجمهور بعدی می تواند بدون اینکه مسئولیت آن را بپذیرد، از مزایای آن بهره مند شود.
منطقه عاری از سلاح هستهای
نیویورکتایمز مدعی شد: در چارچوب برجام، ایران از سال ۲۰۳۰ دیگر هیچ محدودیتی در غنی سازی اورانیوم صنعتی نخواهد داشت. اگر قرار باشد چنین محدودیت هایی تنها بر ایران وضع شود، بعید است که تهران با محدودیت های طولانی تر موافقت کند. باید هدف این باشد که کشورهای اطراف خلیج فارس با همان استانداردهای شدید عدم تکثیر هسته ای موافقت کنند تا عملا یک منطقه عاری از سلاح هسته ای ایجاد شود.
به نوشته این روزنامه، افراد بدبین ممکن است چنین هدفی را دستنیافتنی بدانند، دست کم به خاطر اینکه اسرائیل -هرچند اذعان نمی کند اما- سلاح هستهای در اختیار دارد. با اینحال میتوان به پیشرفتهایی میان ایران و کشورهای عرب همسایه اش دست یافت.
بانک سوخت هستهای منطقهای
اگر هدف اصلی ایران و همسایگانش به سوخت هستهای، غیرنظامی و توسعه نیروگاههای برق هستهای است، کشورهای منطقه می توانند سوخت مورد نیاز این نیروگاهها را از یک بانک سوخت هستهای منطقهای بسیار ارزانتر و ایمنتر تامین کنند. آمریکایی ها هم، برای مثال، سوخت نیروگاههای خود را از کنسرسیوم آلمانی- هلندی- انگلیسی یورنکو (Urenco) تامین می کنند.
اما ایران با توجه به تاریخچه طولانی تحریم ها و مداخلات خارجی، می گوید که ضروری است سوخت هسته ای مورد نیازش را در داخل تولید کند. ایران سرمایه گذار اصلی یورودیف (Eurodif) یک کنسرسیوم مستقر در فرانسه بود اما پس از وقوع انقلاب ۱۹۷۹، چنین سوختی هرگز تحویل ایران نشد.
با نگاهی به گذشته، شاید بهتر بود غرب تأمین سوخت ایران را تضمین میکرد تا ایران خود به سمت غنی سازی اورانیوم پیش نرود. اما چنین ایدهای مورد استقبال قرار نگرفت و امروز در نقطهای بسیار متفاوت قرار داریم. اکنون برنامه هستهای، به نماد غرور ملی ایرانیان و مقاومت آنها و نیز تضمینی در برابر تجاوز خارجی تبدیل شده و از طرف دیگر یک اهرم چانه زنی مؤثر در تلاش برای رفع تحریم هاست. این چیزی نیست که ایران به آسانی به دست آورده باشد که حالا به سادگی دست از آن بردارد.
تبدیل تأسیسات غنیسازی ایران به کنسرسیوم چندجانبه با پرسنل بینالملل
هیئت تحریریه نیویورکتایمز مدعی است که از سوی دیگر، جامعه جهانی نمیتواند در زمینه هستهای به ایران اعتماد کند و بنابراین، برنامه هستهای ایران در موقعیت کنونیاش و در رویارویی با مخالفت بینالمللی و رقابت منطقهای، همواره یک هزینه اقتصادی را بر این کشور تحمیل کرده و میکند.
این روزنامه پیشنهاد کرده است: «یک راه برای ایران که بتواند پرستیژ خود را نیز حفظ کند این است که بر مبنای الگوی یورنکو، تاسیسات غنی سازی خود را به یک کنسرسیوم چندجانبه با پرسنل بینالمللی تبدیل کند تا سوخت مورد نیاز کشورهای منطقه را تامین نماید».
این ایدهای است که حسین موسویان، دیپلمات ارشد پیشین ایران و کارشناس سیاست هسته ای در دانشگاه پرینستون، پیشنهاد داده است. دانشمندان ام آی تی هم در سال ۲۰۰۸، طرح مشابهی را پیشنهاد دادند که اعضای اصلی کنگره آمریکا در آن زمان آن را مفید ارزیابی کردند.
به باور نویسندگان این مقاله، این رویکرد می تواند خواست ایران برای به رسمیت شناختن برنامه هستهای و احترام به حقوق سرزمینی خود را محقق سازد و همزمان موجب شود که برنامه هستهایاش چندان تهدیدآمیز به نظر نرسد. یک ممنوعیت منطقهای بر تولید اورانیوم غنای بالا هم جنبه ارزشمند دیگری است که باید مدنظر قرار گیرد.
روند رو به بهبود تنشهای منطقهای
مشکل آشکار این ایده این است که رقابت منطقهای به تنشهای منطقهای بزرگی تبدیل شده است و نیروهای متحد ایران در کشورهای مختلف منطقه، فعالیت گستردهای دارند. امری که از نگاه متحدان منطقهای آمریکا و حتی برخی افراد در دولت ترامپ، تهدیدی بزرگتر از برنامه هستهای تلقی می شد. از ۱۲ خواسته ای که دولت ترامپ هنگام خروج از برجام از ایران مطالبه کرده بود، تنها چهار مورد مربوط به برنامه هستهای بود و بجز یک مورد دیگر، بقیه موارد به سیاستهای منطقهای و نیروهای متحد ایران در خاورمیانه مربوط بود. اما کارزار فشار حداکثری ترامپ نتوانست نه در برنامه هسته ای و نه در رفتار منطقهای، ایران را مجاب به تغییر رویکرد کند. برعکس، امروز ایران از نظر غلظت و حجم اورانیوم غنیشده و علم غیرقابل برگشن هستهای پیشرفت چشمگیری کرده است.
اما در میان این تنش های منطقهای، نشانه هایی وجود دارد که ممکن است شرایط تغییر کند. مقامات ایرانی گفته اند در صورت بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای ، آنها مایل به گفتگو در مورد سایر موضوعات از جمله نقش منطقهای خود هستند [به شرطی که این روند منجر به تأمین منافع ملی ایران شود]. همچنین در اوایل سال جاری، مقامات سعودی و ایرانی مجموعهای از نشستها را با هدف کاهش تنش برگزار کردهاند، که اولین تماس های دیپلماتیک پس از چند سال محسوب میشود.
شاید امروز، با توجه به سطح بی اعتمادی موجود میان کشورهای منطقه، ایده یک همکاری صلح آمیز هسته ای در این سطح، غیرواقع بینانه به نظر رسد. بااینحال، باید به یاد آورد که زمانی ایران و عربستان سعودی، پیوندهای نزدیک تری داشتند و حتی در سال ۲۰۰۱، یک پیمان امنیتی با هم امضا کردند.
هیئت تحریریه نیویورک تایمز در پایان مدعی شده است: «هر رویکردی در قبال ایران و خاورمیانه، بی گمان با ریسک های بزرگی همراه است اما تا زمانی که هنوز فرصتی برای مهار هستهای ایران و ایجاد یک منطقه عاری از سلاح هسته ای در یکی از حساس ترین مناطق جهان وجود دارد، آمریکا و شرکایش باید آماده پذیرش چنین ریسکهایی باشند».