اکونومیست گزارش می‌دهد؛ صندوق بین­ المللی در آرزوی نمایندگی کل جهان اما در سیطره آمریکا!/ چین چگونه می‌تواند ماهیت صندوق را زیر سوال ببرد؟

صندوق بین ­المللی پول یک صندوق فلج شده است. نقش اصلی این صندوق در ابتدای راه ترویج تجارت متوازن و مدیریت سیستم نرخ ارز ثابت برتون وودز بود که در ادامه تمرکز خود را به یکی دیگر از مأموریت های خود یعنی ارائه پول نقد اضطراری معطوف کرد که در حال­حاضر نقش صندوق به‌عنوان وام‌دهنده بحران هم کاهش یافته و هم کمتر موفق است و آمریکا نگران سرازیر شدن وجوه صندوق بین المللی پول به جیب چین است. اگرچه بسیاری از وام‌ها تصویب شده‌اند، اما اغلب آنها مشروط به تجدید ساختاری هستند که مورد توافق قرار نگرفته است، در­نهایت صندوق نیاز به ماموریت جدیدی ندارد بلکه نیاز به توانایی سخت گیری در برابر طلبکاران سرکش دارد.

از زمان تاسیس در سال ۱۹۴۴، صندوق بین‌المللی پول مجبور شده است به بازسازی خود عادت کند. با این حال، این نهاد امروز با بحران هویتی مواجه است که تاکنون سابقه نداشته است. این صندوق قرار است تور ایمن مالی را برای کشورهایی که در تنگنای مالی هستند، فراهم کند. با این حال، اگرچه جهان فقیر در تنگنای بدترین بحران بدهی در دهه‌های اخیر است، به نظر می‌رسد این صندوق قادر به وام دادن نیست. این صندوق صدها میلیارد دلار میزان موجودی ذخیره­ای دارد و مقداری بیشتری را هم از اعضای خود خواسته است. با این حال، از زمان شروع بیماری همه گیر، دفتر وام آن به میزان ناچیز ۵۱ میلیارد دلار افزایش یافته است.

این صندوق فلج شده است زیرا یک نهاد چندجانبه است که آرزوی نمایندگی از کل جهان را دارد و در عین حال انجمنی تحت کنترل آمریکا و متحدان غربی آن است. زمانی که آمریکا قدرت مسلط جهان بود و قصد داشت لیبرالیسم بین‌المللی را دنبال کند، کارساز بود. اکنون چین در حال تلاش برای ایجاد نظم جایگزین و آمریکا در حال چرخش به سمت داخل است. اگر صندوق سریع اقدام نکند، توانایی آن برای انجام وظیفه خود به عنوان وام دهنده بحران زیر سوال خواهد رفت.

نقش اصلی صندوق بین المللی پول در ابتدای راه ترویج تجارت متوازن و مدیریت سیستم نرخ ارز ثابت برتون وودز بود. تنها زمانی این ترتیبات از بین رفت که تمرکز خود را به یکی دیگر از مأموریت‌های خود معطوف کرد: ارائه پول نقد اضطراری به کشورهای درگیر بحران. از دهه ۱۹۸۰ و به ویژه در طول بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۷، این صندوق به دلیل استفاده سرسختانه از ارتدوکس اقتصادی شناخته شد. در دهه ۲۰۱۰، برخی از دیدگاه‌های خود در مورد ریاضت و کنترل سرمایه را اصلاح کرد و سعی کرد جنبه نرم‌تر آن را تبلیغ کند.

امروزه نقش صندوق به‌عنوان وام‌دهنده بحران هم کاهش یافته و هم کمتر موفق است. بسیاری از بازارهای بزرگ در حال ظهور، مقادیر زیادی ذخایر ارزی را برای محافظت در برابر بحران های ارزی جمع آوری کرده اند. حدود ۳۰ درصد از وام های معوق صندوق تنها به یک وام گیرنده، یعنی آرژانتین داده شده است. صندوق بین المللی پول به کشورهایی مانند مصر و پاکستان وام می دهد که از نظر استراتژیک برای آمریکا مهم هستند. اما اینها مجوز به تعویق انداختن اصلاحات را به طور نامحدود دریافت کرده اند. این صندوق حداقل از سال ۱۹۹۷ از پاکستان خواسته است که مالیات بر فروش خود را اصلاح کند و دیگر تنها وام دهنده بحران، صندوق بین المللی پول نیست. کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی اکنون پول نقد اضطراری را ارائه می دهند که اغلب از روش های مبهم استفاده می کنند، مثلاً با سپرده گذاری پول در بانک مرکزی وام گیرنده.

مشکل اصلی این است که چین به یک طلبکار بزرگ برای فقیرترین کشورها تبدیل شده که نیازهای آنها کوچک اما فوری است. افزایش نرخ‌های بهره و همه‌گیری باعث شده که حداقل ۲۱ کشور در نکول یا خواهان بازسازی بدهی باشند و بسیاری دیگر شکننده به نظر می‌رسند. با این حال، چین تمایلی به مشارکت در کاهش بدهی‌ها ندارد، تا حدی به این دلیل که مخالف این است که صندوق بین‌المللی پول سهم خود را از زیان‌ها تحمل نکند – که این یک تضمین حیاتی برای وام‌دهنده آخرین راه حل است. این صندوق از زمان شروع بحران، بر هیچ یک از کاهش ارزش‌ها در چین نظارت نکرده است.

بدون آنها، ممکن است منابع مالی کشورها حتی با نجات طلبکاران پایدار نباشد. آمریکا نگران سرازیر شدن وجوه صندوق بین المللی پول به جیب چین است. اگرچه بسیاری از وام‌ها تصویب شده‌اند، اما اغلب آنها مشروط به تجدید ساختاری هستند که مورد توافق قرار نگرفته است – برای مثال، بسیاری از وجوه نقدی که برای سورینام در نظر گرفته شده است، بیش از یک سال است که در بلاتکلیفی به سر می­برد. از آنجایی که صندوق دچار مشکل شده، چین وام های اضطراری خود را افزایش داده است.

این روندها با هم این خطر را دارند که وجود صندوق بین‌المللی پول را غیرضروری کنند – درست مانند یک نهاد جهانی دیگر، سازمان تجارت جهانی، که این بار توسط آمریکا خراب‌کاری شده است. با متوقف شدن مذاکرات بدهی، این صندوق اهداف جدیدی مانند وام دادن برای کمک به تغییرات آب و هوا را تداعی می کند. این امر باعث ایجاد جنگ با بانک جهانی شده است که برای تامین مالی پروژه مناسب تر است.

صندوق نیاز به ماموریت جدیدی ندارد. نیاز به توانایی سخت گیری در برابر طلبکاران سرکش دارد. برای برخی راه حل این است که صراحتاً خود را با غرب هماهنگ کند، شاید با اجرای بازسازی هایی که کشورها را از استقراض مجدد از طلبکاران رسمی غیرهمکار منع می کند. اما حتی اگر چنین سیاستی معتبر بود، «بیرون کردن چین به صورت کامل» اشتباه خواهد بود. نه تنها بر خلاف ماهیت ماموریت صندوق است، بلکه اگر کشورها مجبور شوند یک بار برای همیشه کشوری را بین قطب‌های مالی انتخاب کنند، برخی ممکن است چین را انتخاب کنند.

در عوض، صندوق بین المللی پول باید وام گیرندگان را وادار کند تا زمانی که یک برنامه صندوق فعال است، پرداخت بدهی های خود به طلبکاران رسمی مانع آفرین را متوقف کنند. این امر باعث دور زدن و مجازات وام دهندگانی می شود که بازسازی را مسدود می کنند، در حالی که اگر تصمیم به رفتار سازنده داشته باشند، مسیری برای مشارکت آنها باز می شود. صندوق بین المللی پول باز و جهانی باقی خواهد ماند، چین را از خود دور نمی کند، اما در صورتی که بخواهد یکی از صندلی‌ها انتخاب شود، یک صندلی روی میز را حفظ می کند. چنین راهبردی بازتاب رویکرد فراگیر صندوق به چندین کشور کمونیستی در جنگ سرد خواهد بود.

اگرچه صندوق بین المللی پول نباید به خاتمه خود برسد، اما هر چه زودتر بتواند انسدادهای امروزی را دور بزند، بهتر است. کمک به کشورهایی که در بحران هستند بسیار سخت تر از گذشته اما همچنان ضروری است.

دیدگاهتان را بنویسید