آیا جمهوری اسلامی به سمت راهبرد یا جنگ یا صلح حرکت کرده است؟
« در دو کلمه به ملت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.»
این سخنان رهبری جمهوری اسلامی در مرداد 97،صراحتا بیانگر استراتژی جمهوری اسلامی در قبال آمریکا و به تبع آن رژیم صهیونیستی بود. استراتژی « نه جنگ، نه صلح »، برنامه راهبردی ایران پس از خروج آمریکا از برجام بود. برنامه ای که حتی پس از ترور شهید سلیمانی نیز ادامه داشت.
با پایان دولت احمدی نژاد و افزایش فشارهای بین المللی بر ایران در نتیجه تحولات خاورمیانه و برنامه های موشکی و هسته ای ایران، جمهوری اسلامی در یک دهه گذشته دو استراتژی مهم را در قبال تهدیدات امنیتی و وجودی دریافتی از غرب اتخاذ کرد. نخستین آن « نرمش قهرمانانه» و پذیرش مذاکره با قدرت های غربی به ویژه آمریکا بود. روی کار آمدن دولت اعتدالگرای حسن روحانی نقش مهمی در اتخاذ این استراتژی از سوی ارکان حاکمیتی جمهوی اسلامی داشت که منجر به پیمان برجام شد.
اما با خروج یکجانبه ترامپ از برجام، جمهوری اسلامی در پاسخ به تقاضاهای رسمی و غیررسمی برای مذاکره مجدد بر سر موضوعات مختلف با غرب، بازگشت بی قید و شرط آمریکا به برجام را تنها راه ازسرگیری مذاکرات دانست. در آن زمان دوگانه جنگ و صلح مرتبا از سوی کارشناسان و بنگاه های رسانه ای مطرح میشد. اما رهبری در سخنان خود خاطر نشان ساخته بود که مطرح کردن مسئله جنگ برای ترساندن ترسوهاست و به ملت ایران تصریح کرد نه جنگ خواهد شو و نه مذاکره ای شکل خواهد گرفت.
استراتژی نه جنگ نه صلح آنچنان برای جمهوری اسلامی حیاتی شده بود که بعد از اینکه یکی از هفته نامه های مطرح کشور عکسی از ناو هواپیمابر آمریکایی را با تیتر « دوراهی جنگ و صلح » منتشر کرد، مدتی توقیف شد.
البته درباره کم و کیف این راهبرد، اختلاف نظرهای عمیمقی میان سطوح مختلف تصمیمگیری به ویژه دولت و دیگر نهادهای حاکمیتی وجود داشت. حسن روحانی در جایی گفته بود: « مرد جنگ باشیم به وقت جنگ و مرد صلح باشیم به وقت صلح. جنگیدن به وقت صلح خطاست…»
پس از ترور شهید سلیمانی و ابومهدی نشانه مهمی از تغییر استراتژی دیده نشد. هرچند عملیات حمله به عین الاسد یکی از ماندگارترین و مهم ترین عملیات نظامی قرن بود اما حامل نشانه های جدی از تمایل تهران به تغییر استراتژی نبود. از نظر نویسنده جمهوری اسلامی در این عملیات بیشتر به دنبال این بود نشان دهد توانایی جنگ را دارد اما متمایل به آن نیست و البته هیچ مکانیزمی را برای صلح، موثر نمیداند. لذا این وضعیت کشدار نه جنگ نه صلح ادامه مییابد.
البته این راهبرد مزایای زیادی برای جمهوری اسلامی داشت. تهران هیچ تمایلی نداشت در زمانی که هنوز برنامه های موشکی و اتمی اش تکمیل نشده است وارد یک درگیری نظامی تمام عیار شود. ضمن اینکه کشور هنوز از برخی مواهب برجام ولو اندک، بهره مند شده بود مانند آزادسازی برخی از دارایی ها و نمیخواست این مواهب را از دست بدهد. ضمن اینکه مطالعات جامعه امریکا نشان میداد دمیدن در آتش جنگ به ماندن ترامپ در قدرت کمک میکند درحالی که اگر چنین نشود دست ترامپ در عرصه سیاست خارجی خالی میماند و جای خود را به دیگری خواهد داد که احتمالا از طیف رقیب، یعنی دموکرات ها باشد.
هرچند مسئله افزایش قیمت بنزین و به نبال آن حوادت اندوهناک آبان 98، بحرانی جدی برای جمهوری اسلامی بود اما ترور حاج قاسم که جدا از مسائل سیاسی، یک چهره ملی و وحدت بخش و مورد احترام در بین اکثر ایراندوستان بود، انشقاق ها و اختلافات داخلی کشور را کمرنگ کرد و تحت الشعاع قرار داد و موجب کش دار تر شدن وضعیت نه جنگ نه صلح شد. ضمن اینکه در آن دوران، جنگ افروزی های رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان فروکش کرده بود و وضعیت تقریبا مساعدی در این بخش از خاورمیانه وجود داشت و بیشتر نگاه ها معطوف به رابطه ایران و آمریکا بود و نه ایران و اسراییل.
حدود یک سال پس از آن سخنرانی رهبری که بالاتر اشاره شد، شهید فخری زاده که از عناصر کلیدی برنامه های اتمی و موشکی جمهوری اسلامی بود توسط اسراییل ترور شد. ایران اما پاسخ خاصی به این ترور دولتی نداد. تهران همچنین پاسخی به ترور شهید سیدرضی موسوی در خلال جنگ حماس و اسراییل نداد.
اما اولین نشانه های قطعی از تغییر استراتژی تهران پس از ترور شهید محمدرضا زاهدی در سوریه بروز کرد. پیش از این ترور، عملیات طوفان الاقصی از سوی گردان های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس و نیز زنجیره ای از شرارت ها و جنایات رژیم صهیونیستی در پاسخ به این عملیات در قبال جان مردم مظلوم غزه، این منطقه از جهان را درگیر صحنه های آخرالزمانی کرده بود و هر لحظه بیم آن میرفت تا با دخالت آمریکا به نفع اسراییل و یا دخالت حزب الله یا جمهوری اسلامی به نفع حماس، آتش جنگ گسترده تر شود.
ایران در پاسخ به این ترور، عملیات وعده صادق 1 را اجرا کرد. عملیاتی که به گفته کارشناسان غربی به گونه ای طراحی شده بود که تلفات حداقلی ولی نمایش حداکثری داشته باشد تا این پیا را مخابره کند که جمهوری اسلامی آماده هر گونه درگیری در هر سطحی میباشد اما فعلا تمایلی به گسترش اتش جنگ ندارد. هرچند در حداقلی ترین و بدبینانه ترین حالت ممکن، این عملیات بازهم خسارات گسترده ای به پایگاه هوایی نواتیم در سرزمین های اشغالی وارد کرده بود. وزارت خارجه ایران اذعان کرد که 72 ساعت پیش از حمله به کشورهای همسایه اطلاع داده بوده است. اسراییل هیچ پاسخ رسمی به این حمله نشان نداد. یک هفته بعد منابع ایرانی مدعی شدند که پدافند هوایی ایران، جنگنده های رژیم صهیونیستی را در اصفهان ساقط کرده اند.
بعد از این عملیات بود که یک عبارت کلیدی مطح شده از سوی سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه، استراتژی تازه جمهوری اسلامی را بیان کرد: معادله جدیدی رقم خورده است. آن معادله جدیدی این است که از این به بعد رژیم صهیونیستیدر هر نقطه ای به منافع و دارایی ها، شخصیت ها و شهروندان ما حمله کند، از مبدا جمهوری اسلامی ایران مورد تهاجم متقابل قرار خواهد گرفت.
پس ار ترور هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در داخل خاک ایران آن هم درحالی که بنا به دعوت رسمی جهت شرکت در مراسم تحلیف رییس جمهور جدید ایران به تهران سفر کرده بود بسیاری منتظر تحقق وعده فرماندده کل سپاه بودند. آنچه از بیانیه رسمی سپاه درباره عملیات وعده صادق 2 برداشت میشود این است که جمهوری اسلامی در ازای برقراری آتش بس در غزه و عدم گسترش جنگ به خاک لبنان و نیز از سرگیری مذاکرات برجامی حاضر به خویشتنداری در قبال ترور مهمان رسمی خود شده است. اما سرایت دامنه وحشیگریها و جنایات رژیم صهیونیستی به لبنان و نیز ترور دبیرکل حزبالله و مستشار عالی ایران در لبنان، سردار نیلفروشان که شهروند رسمی جمهوری اسلامی قلمداد میشود، وعده مذکور فرمانده کل سپاه عملی شد و جمهوری اسلامی این بار در شکلی غافلگیرانه و گسترده تر و با تحمل خسارات جانی و لجستیکی جدی به سرزمین های اشغالی وارد فاز نظامی شد. چیزی که من از آن به این عنوان یاد میکنم: تغییر وضعیت کشدار نه جنگ نه صلح به وضعیت یا جنگ یا صلح.
اما آن چیزی که مشخص خواهد کرد این تغییر وضعیت صورت میگیرد یا خیر، پاسخ اسراییل به این عملیات خواهد بود. رژیم صهیونیستی هرچقدر هم که تلاش کند و سانسور نماید نمیتواند خسارات عظیم وارده به خود را در جریان این حمله از نظرها مخفی نماید. حال تحولات داخلی اسراییل میتواند سرنوشتاین وضعیت رامشخص کند. از یک سو حزب مخالف نتانیاهو به دولت او پیوسته و این میتواند دست نتانیاهو را برای تلافی جویی بازکند اما از طرفی دیگر بحران گروگان ها و نیز استعفای برخی از مقامات نظامی و نیز اختلاف علنی برخی از نهادهای پایین دستی مانند شهرداری تلآویو درباره پاسخ به ایران با نخست وزیری، میتواند باعث خودداری نتانیاهو از پاسخ شود. در هر صورت جمهوری اسلامی این پیام را مخابره کرده که اکنون هم امادگی جنگ را دارد هم تمایل آن را به ویژه که با ریاست جمهوری پزشکیان، دولت جمهوری اسلامی در حال دلجویی از آسیب دیدگان بحران های 1401 و ایجاد پایگاه های اجتماعی برای خود میباشد.
اعتمادساز