حمله به اقتصاد و اقتصاددانان مصلحت نیست!

علی سرزعیم

اقتصاددان

 در سال 1398 آقای روحانی گاه‌وبیگاه به مناسبت‌های مختلف اقتصاددانان و علم اقتصاد را مورد عتاب قرار می‌داد و گناه وضعیت نامطلوب موجود را متوجه توصیه‌های اقتصاددانان می‌کرد. روشن است که وقتی شرایط اقتصادی وخیم می‌شود همه دنبال مقصر هستند و سعی می‌کنند خود را مبرا نشان دهند. به همین قیاس سیاستمداران نیز انگیزه می‌یابند که سهم خود را کم نشان دهند و سهم دیگران را زیاد و چه دیواری کوتاه‌تر از دیوار اقتصاددانان و علم اقتصاد.

علم اقتصاد ازجمله علومی است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در دولت‌های مختلف مورد سرکوفت قرار گرفت. شاه در نشست معروف رامسر اقتصاددانانی را که به وی توصیه کردند پول نفت را خرج نکند مورد حمله قرار داد و آن‌ها را ناآگاه قلمداد کرد. بعد از انقلاب نیز اقتصاد با تعابیر زشت مطرح می‌شد. اولین رئیس‌جمهور کشور با سرهم کردن توهماتی علم اقتصاد موجود را کنار زد و به‌زعم خود اقتصاد توحیدی را جایگزین کرد. دولت بعد در ستیز با دانش اقتصاد گوی رقابت را ربود و تجار و صنعت‏گران و سیاست‏پیشگان را بر اقتصاددانان ترجیح داد و سیستم فاسد و ناکارآمد اقتصاد دولتی را بنیان گذارد. دولت سازندگی اقتصاددانان را مانعی برای شتاب در مسیر سازندگی دولت می‌دانست و مدیرانی را که دنبال ایجاد پروژه‌های بزرگ باشند ترجیح می‌داد. دولت اصلاحات نیز در اولویت بین توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی سردرگم بود و اصلاً اقتصاد در اولویتش نبود و نهایتاً بالاجبار به امر اقتصاد پرداخت. دولت بعدی یعنی دولت نهم و دهم نیز اساساً ضدیت خود با علم اقتصاد را علنی می‌کرد و به مخالفت با آن مباهات می‌نمود. کسان دیگر نیز همه پیشرفت‌ها را ناشی از عوامل دیگر و همه بدبختی‌ها را ناشی از پرداختن به علم اقتصاد قلمداد کردند. لذا عجیب نیست که دولت تدبیر و امید نیز به این قافله بپیوندد و گناه همه ناراستی‌ها را بر گردن اقتصاد و اقتصاددانان بیندازد.

اما آیا واقعیت این است که علم اقتصاد و اقتصاددانان مقصر هستند؟ پاسخ این سؤال منفی است زیرا همه می‌دانند که مهم‌ترین متغیر تصمیمات کلیدی در کشور متغیرهای سیاسی هستند نه متغیرهای فنی! تفصیل این مسئله مجال موسعی می‌خواهد که در اینجا فراهم نیست اما حتی اگر جواب سؤال بالا مثبت می‌بود که نیست آیا به مصلحت سیاستمدار است که چنین رویه‌ای در پیش گیرد؟ اگر سیاستمدار با یک یا چند اقتصاددان خاص مشکل دارد هیچ اشکالی ندارد اگر علیه آن چند نفر ایراد بگیرد و مخالفت خود را با اصل دانش اقتصاد و کل صنف اقتصاددانان اعلام نکند. بد نیست به یادآوریم که در زمان شاه، بدنه اصلی روحانیت غیرسیاسی بود و روحانیت انقلابی مخالف شاه در اقلیت مطلق قرار داشتند اما سخنرانی شاه در قم مبنی بر ارتجاع سیاه موجب شد که کل قشر روحانیت موردحمله و تحقیر واقع شود که نتیجه آن این شد که کل بدنه روحانیت حمایت خود را از شاه قطع کرد و یا از روحانیت انقلابی حمایت نمود یا در برابر سقوط شاه سکوت پیشه کرد.

سیاستمداران اصولاً باید به دنبال افزایش تعداد حامیان خود باشند و نباید کاری کنند که کل بدنه یک صنف احساس کنند که یک مسئول سیاسی با استفاده از قدرت موقعیت خود علیه آن‌ها موضع گرفته و آن‌ها را تحقیر می‌کند. اگر چنین احساسی به یک صنف دست دهد آن‌وقت به‌صورت متحد علیه وی می‌شوند و در مواقعی که سیاستمدار نیاز به حمایت آن قشر دارد این حمایت از وی دریغ می‌شود.

نباید فراموش کرد که روزهای سختی پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد و نیاز سیاستمداران به دانش اقتصاد به‌عنوان مهم‌ترین دانش حکمرانی و حاملان این دانش یعنی اقتصاددانان بیش‌ازپیش ضروری می‌شود. همین امر نیز مصلحت دومی است که موجب می‌شود چنین موضع‌گیری‌هایی توسط یک مسئول اجرایی قابل توجیه نباشد. اگر سیاستمدار در آینده نیازمند اقتصاددانان می‌شود نمی‌تواند هم‌اکنون این قشر را طوری تحقیر کند که دیگر کسی تمایلی به این همکاری پیدا نکند و اگر تمایلی پیدا کرد توسط هم‌صنف‌ها بایکوت و طرد شود.

نهایتاً اینکه باید توجه داشت اقتصاددانان به‌رغم همه بی‌مهری‌هایی که در طول سالیان مختلف از سیاستمداران دیده‌اند، می‌دانند که کشور گریزی جز از استفاده از این دانش ندارد و حس وطن‌دوستی و احساس مسئولیت نهایتاً آن‌ها را برمی‌انگیزد تا فرصت‌های کمک به سیاستمدار برای اصلاح سیاست‌های اقتصادی را مغتنم شمرند. اما چه خوب است که فضا به‌گونه‌ای باشد که این همکاری با رغبت و اشتیاق صورت گیرد نه با اکراه و ناچاری! حکایت اقتصاددانان و سیاستمداران حکایت والدین و فرزند چموش و جوانی است که به‌واسطه قدرت جسمانی دوران جوانی احساس استغنا و بی‌نیازی می‌کند و از روی خامی دوران بلوغ گاه به پدر و مادر خود اشتلم می‌کند، اما خیرخواهی پدر و مادر موجب می‌شود تا آن‌ها همه این کم‌لطفی‌ها را اغماض کنند و وقتی جوان مستأصل شد به یاری‌اش بشتابند. چه خوب است که این جوان از همان ابتدا رفتار توأم با مهر و احترام در پیش گیرد./اتاق ایران

دیدگاهتان را بنویسید