رئیسی و رئیسی

?انسیه سادات علویون

امروز اعلام «نامزدهای منتخب شورای نگهبان» برای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که اعضای این نهاد سریال «خطاهای استراتژیک» را با جدیت ادامه می‌دهند. در بدو اعلام این خبر بخشی از مردم اندک امیدهای‌شان به این که هنوز «میزان رای ملت است» را از دست دادند.

مثل همه دوره‌های قبلی که نویسنده این سطور از انتخابات ریاست جمهوری به یاد دارد، شورای نگهبان از هیچ تلاشی برای هدایت انتخابات فرو گذار نکرده است مجموعه‌ای از خطاهای استراتژیک نظارت استصوابی را می‌توانیم مرور کنیم. به شخصه معتقدم که امروز اوضاع از سال 1388؛ که اعضای این نهاد در تریبون‌های مختلف از «محمود احمدی‌نژاد» حمایت کردند، بدتر نیست، بهتر هم نیست.

از سال 87 حمایت رسمی آغاز شد و حتی تا بعد از انتخابات هم ادامه یافت چه بسا اگر آن «قهر یازده روزه» نبود چه بسا تا همین امروز حمایت ادامه می‌یافت. خطای مرگبار این بود که استراتژی حمایت از کسی ارزش اجرا کردن را دارد که بتوان روی چند دقیقه بعدش حساب کرد.

در سال 1392؛ جنس خطای استراتژیک تفاوت داشت. مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نوک پیمان تخریب‌ها و انتقادات قرار گرفت صلاحیتش رد شد و شورای نگهبان آسوده خاطر بود که روحانی و عارف هیچ خطری برای پاستور نشین بعدی «محمدباقر قالیباف» ندارند.

خطا در این بود که قالیباف استراتژی را به طور کامل درک نکرده است و از سال 84 که چهارمین منتخب مردم شد سال‌های شهرداری‌اش در پایتخت بهره‌ای برای کسب پایگاه اجتماعی کسب نکرده است. آقای دکتر ( خلبان، سرهنگ و فرمانده و …) نتوانست غفلت شورای نگهبان از «حقوقدان کلید به دست» را جبران کند. هر چقدر که 4درصد را کوبید باز هم اقبال 96درصد را به دست نیاورد.

در سال 1396؛ رد صلاحیت رئیس جمهور فعلی تاوان سنگینی داشت و البته برجام، طرح تحول سلامت و برخی موفقیت‌های دولت اول روحانی و کابینه‌اش شرایط سنگینی را به این نهاد تحمیل کرد. باز هم تصور شورای نگهبان بر این بود که یک موج جدید می‌تواند فضای کنونی را بشکند و اولین دولت چهارساله را رقم بزند حجت الاسلام رئیسی تولیت آستان قدس رضوی را حد کفایت برای خدمت نمی‌دانست و به میدان آمد، هرچه باشد از قالیباف در کسب پایگاه اجتماعی پیش گرفته بود، قالیباف هم که به میدان آمد، هرچه باشد به نه شنیدن از مردم عادت داشت، این بار انصراف داد تا فضا برای رئیسی بازتر شود.

روحانی و جهانگیری مناظره‌های تلویزیونی و حمایت فردی که گفت «تکرار می‌کنم» را به دست آوردند و حجت الاسلام رئیسی با وجود جمنا و جامعتین و پایداری 38 درصد آرا به دست آورد در شرایطی که روحانی 57 درصد آرا را کسب کرد. این بار خطای استراتژیک فراموش کردن نحوه مقبولیت یافتن «روحانی» بود. حامیان روحانی هنوز پایگاه اجتماعی داشتند.

23 روز مانده به انتخابات 1400 پیش‌بینی‌ها بیشتر از همه دوره‌های قبل است. قرار نیست چیزی را نادیده بگیرند و دیگر نباید مو لای درز انتخابات برود شورای نگهبان برای شرایط کاندیداتوری قانون وضع کرده است.

قالیباف هم که با یک میلیون و 265 هزار رای مردم به ریاست مجلس رسیده است.

فحش دادن به روحانی آزاد است. به جای حجت الاسلام، حالا آیت الله رئیسی را داریم که از اسفند 97 در مقام ریاست قوه قضاییه به همه دستگاه‌های زیر مجموعه‌اش سرکشی می‌کند و تحولاتی که در آینده نتایجش مشخص می‌شود، را در مجموعه قضایی کشور ایجاد کرده است.

این بار تجربه‌ای که قالیباف را به بهارستان رساند، قرار است ایشان را به پاستور ببرد. هیچ ایرادی هم به این شیوه وارد نیست. چه کسی می‌تواند ادعای خطای استراتژیک داشته باشد؟ تک تک موارد قبلی مرتفع شده‌اند حتی اگر مردم به این تحلیل که در سال 98 مردم به خاطر ترس از کرونا در انتخابات مجلس شرکت نکردند، خندیده‌اند، این دوره نارضایتی از قطع برق، را علی‌الحساب قبول کنند. شورای نگهبان فقط صلاحیت‌ها را احراز می‌کند و استراتژی تدوین می‌شود، برای نظارت بر رهبری مجلس خبرگانی وجود ندارد ولی تنه تنومند «نظارت استصوابی» را نمی‌توان با پرسش یا انتقاد مورد سوال قرار دارد. خطای استراتژیک در این است که این دوره آرای خاموش با «نه گفتن» نتیجه اصلی را رقم خواهند زد.

دیدگاهتان را بنویسید