مذاکرات وین چرا به نتیجه نمی‌رسد؟

سکون و سکوت؛ چند هفته‌ای است تنها خبری که از وین به تهران می‌رسد همین است.

به گزارش شرق، از دو، سه هفته پیش از انتخابات به نظر می‌رسید مذاکرات احیای برجام در وین در آستانه رسیدن به نتیجه است. کاهش ناگهانی اخبار و موضع‌گیری‌ها  از سوی مذاکره‌کنندگان حاضر در وین باعث شد بسیاری از تحلیلگران به این نتیجه برسند که یک یا چند طرف مذاکرات منتظر گذر انتخابات ریاست‌جمهوری ایران هستند؛ اما با ادامه همان وضع پیش از انتخابات در هفته‌های اخیر و مواضع کلی و تکراری طرف‌های گفت‌وگو به نظر می‌رسد مسئله‌ای که مانع از توافق شده، هرچه هست، پس از انتخابات نیز ادامه دارد. همین وضعیت باعث شده است گمانه‌زنی‌ها دراین‌باره بار دیگر بالا بگیرد.

دولت به دولت

برخی تصور می‌کنند بناست در ایران روند تغییر دولت انجام شود و دولتی که بعد از انتخابات ۱۴۰۰ قرار است اداره امور را به دست بگیرد، خود متولی احیای برجام باشد. یکی دیگر از گزینه‌های احتمالی نیز این است که طرف مقابل چنین ترجیح می‌دهد که در آستانه پایان دولت حسن روحانی، به جای اینکه با او توافق کند، با همان دولت ابراهیم رییسی توافق کند که بناست از چند هفته دیگر متولی امور باشد. در این میان البته علی باقری‌کنی به‌عنوان نماینده رییس‌جمهور منتخب در وزارت خارجه مستقر شده است و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران و سیدعباس عراقچی، معاونش که رییس هیئت مذاکره‌کننده ایران در وین نیز هست، برای گفت‌وگو و گزارش به دیدار رییسی، برنده انتخابات ۱۴۰۰ رفته‌اند. در نتیجه به نظر می‌رسد همین حالا نیز اتفاقات دور از نظر رییس‌جمهور منتخب نباشد؛ اما اینکه مجموع تصمیم‌گیران تمایل داشته باشند که در دولت حسن روحانی این گره باز شود یا نه، نکته مبهم موضوع است.

  اصولگرایی و ضدیت با دیپلماسی

مسئله دیگر که وضعیت را مبهم می‌کند، جریانی است که پیروز انتخابات اخیر در ایران شده و قدرت را در دست دارد. جریان اصولگرا هم‌اکنون مجلس را در اختیار دارد و بناست دولت را هم تحویل بگیرد تا عملا قوا در انحصار این جریان باشند؛ اما اصولگرایان همواره با شدت متفاوت، مخالفان تند و تیز برجام و مذاکرات بوده‌اند. گرچه برخی با نزدیک‌شدن پایان دولت روحانی که با احتمال قوی دست‌به‌دست‌شدن قدرت همراه بود، مواضع خود را در این زمینه تلطیف کرده‌اند؛ اما به‌هر‌حال این جریان رویکرد مخالف خود با دیپلماسی را به تفصیل تبیین کرده است و بخش قابل ‌توجهی از چهره‌ها و حامیان آن نیز همچنان بر آن عقاید استوارند. این می‌تواند به معنای عدم تمایل دولت پیش‌رو با همراهی مجلس و دیگر نهادها به برجام یا به مذاکرات باشد. از طرفی همین تصویر در تصمیم‌گیری‌های طرف‌های دیگر نیز قطعا مؤثر است. تجربه نیز نشان داده است دولت‌های کشورها، در هنگام تغییر دولت در طرف‌های مذاکره، با شناختی که از دولت در راه دارند، توقعات و تصمیمات خود را تنظیم می‌کنند. چشم‌انداز نه‌چندان مثبتی که از احتمال تعامل با دولت اصولگرا وجود دارد، به‌راحتی می‌تواند بر تردیدهای طرف‌های مقابل افزوده باشد؛ به‌‌ویژه با توجه به اینکه آنها سابقه رویکرد یک دولت اصولگرا به مذاکره را آن هم در همین بحث برنامه هسته‌ای در دولت محمود احمدی‌نژاد دارند؛ یعنی دولتی که بسیاری از چهره‌هایش، گزینه‌های کابینه و تیم دولت آینده نیز هستند. آمریکایی که مایل بود بعد از احیای برجام بتواند بر سر دیگر مسائل اختلافی نیز شانس مذاکره و گفت‌وگو با ایران را بیازماید، احتمالا دیگر چندان به احتمال کسب نتیجه از چنین تعاملی یا حتی اصل وقوع آن، امیدوار نیست و این نیز ممکن است در چشم‌انداز کاخ سفید از نتیجه احیای این توافق و به تبع آن تصمیم‌های واشنگتن درباره برجام تأثیرگذار باشد.

چالش تحریم  رییس‌جمهور  منتخب

برخی دیگر می‌گوید مسئله بر سر اختلاف در رفع تحریم‌هاست یا به عبارت دقیق‌تر، تحریم‌هایی که ایالات متحده با رفعشان موافقت کرده است. نام رییسی، رییس‌جمهور منتخب، در فهرست تحریم‌های اشخاص حقیقی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده قرار گرفته است و برخی این احتمال را می‌دهند که رفع یا عدم رفع تحریم او، مسئله اختلاف دقیقه نودی دو طرف باشد؛ اما برخی دیگر از گزارش‌ها شامل صحبت‌های مقامات روسی حاکی از این است که طرف آمریکایی، احتمالا با حمایت و همراهی طرف اروپایی، به‌دنبال اضافه‌کردن به محتویات و بندهای توافق و ایجاد تغییرات مطلوب خود در آنهاست؛ آن‌هم در شرایطی که هنوز وضعیت خود توافق مشخص نیست و ایالات متحده همچنان خارج از این توافق مانده است.

  در جست‌وجوی مقصر

گزینه دیگری که شاید در این شرایط کمترین بار منفی را داشته باشد، البته از تقابلی مبتنی بر تصویر حکایت می‌کند. طبق این گمانه‌زنی، چالش آخرین لحظه این است که مسئولیت وضعیت فعلی بر دوش چه کسی بیفتد و چه کسی از مواضع خود علیه طرف دیگر کوتاه بیاید تا کار به نتیجه برسد. در این مسئله آمریکا و ایران هستند که تقابل اصلی را دارند. ایران همچنان تأکید دارد که ایالات متحده با خروج بی‌قاعده خود از توافقی که پشتوانه قطع‌نامه سازمان ملل متحد را داشته است، شرایط را به این نقطه رسانده و اقداماتی که در دولت پیشین علیه این توافق و ایران انجام شده، خلاف قوانین، قطع‌نامه‌ها و اصول روابط خارجی بوده است، در نتیجه این آمریکاست که باید گامی رو‌به‌عقب بردارد و اشتباه خود را جبران کند؛ اما طرف آمریکایی همچنان خط سابق را دنبال می‌کند و متوقع است بعد از اتفاقات افتاده، ایران علاوه‌ بر بازگشت به تعهدات برجامی، بر سر مسائلی دیگری نیز حاضر شود پای میز مذاکره بنشیند. این مسئله البته ممکن است در نتیجه عملی ماجرا هم لزوما اثر برجسته‌ای نداشته باشد، ولی تصویر اهمیت خود را در سیاست داشته و دارد.

  برنامه هسته‌ای  ۲۰۱۵، برنامه هسته‌ای امروز

مسئله دیگری که احتمالا به چالشی در روند گفت‌وگوها منجر شده، وضعیت فعلی برنامه هسته‌ای ایران به‌خصوص در مقام مقایسه با وضعیت این برنامه در زمان امضای برجام است. ایران در مقایسه با آن زمان، تعداد بسیاری سانتریفیوژ از نسل‌های جدید با کارایی بیشتر به کار خود اضافه کرده و در ادامه اقداماتی که پس از کاهش گام‌به‌گام تعهدات انجام داده، اکنون غنی‌سازی ۶۰ درصدی را پیگیر است. این یعنی برای رسیدن به وضعیتی که در برجام از ایران انتظار می‌رود، ایران باید گام‌های بلندتری بردارد و پروژه‌های بیشتری را با تعهدات برجامی خود هماهنگ کند. این خود نیز ممکن است چالشی بر سر راه پیشرفت گفت‌وگوها باشد.

  مصوبه مجلس و ماجرای دوربین‌ها

از سوی دیگر، مصوبه مجلس ایران نیز خود عامل فشاری بر گفت‌وگوهاست و این فشار ظاهرا بیش از آنکه به سود ایران باشد، بر پیچیدگی مذاکرات افزوده است. دولت ایران پس از مصوبه‌ای که اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف می‌کرد، قانون مجلس را اجرا کرد؛ اما برای آنکه احیای برجام به مرحله غیرممکن‌بودن نزدیک نشود، در توافقی با آژانس پذیرفت اطلاعات نظارتی را به مدت سه ماه ذخیره کند و در صورت احیای برجام و رفع تحریم‌ها آنها را در اختیار آژانس قرار دهد. هدف از این توافق این بود که وقفه در روند نظارتی آژانس عملا جبران شود؛ چراکه در صورت قطع کامل این نظارت، احیای برجام متضمن تعیین تکلیف مدت‌زمان عدم اجرای پروتکل نیز می‌شد که خود پیچیدگی مهمی به سایر پیچیدگی‌ها اضافه می‌کرد. این توافق بعد از پایان مهلت سه‌ماهه خود، به‌صورت غیررسمی و از سوی ایران به ‌مدت یک ماه تمدید شد؛ اما هم‌اکنون در وضعیتی هستیم که دوران این توافق به پایان رسیده و تمدید دوباره توافق اعلام نشده است. به‌تازگی نیز یکی از نمایندگان مجلس درخواست پاک‌کردن این اطلاعات را دوباره مطرح کرده است، به امید اینکه راهی که با تصویب آن مصوبه در مجلس شروع شد، به مقصد برسد. همین وضعیت به خودی خود ابهام درباره شرایط را بیشتر می‌کند. اما اگر دولت فعلی یا تیم دولت منتخب در ایران تصمیم بگیرند از این توافق عبور کنند و اطلاعات نظارتی را حذف کنند، گام رو به عقبی چنان بلند در مذاکرات برداشته می‌شود که معلوم نیست دیگر امید یا انگیزه‌ای برای طی‌کردن دوباره مسیر بماند.

  گمانه‌زنی در فضای بی‌خبری

علت اینکه ماجرا تا این حد در حدس و گمان غوطه‌ور است، همین است که از ابتدای شروع مذاکرات هم اطلاعات و داده‌های مشخصی از محتوای گفت‌وگوها بیرون نمی‌آمده و هرچه گفته شده، همین حدس و گمان‌هایی است که در بهترین حالت، شاید اطلاعاتی غیررسمی در میان آنها باشد. تا اوایل خرداد، البته موضع‌گیری‌ها و روایت‌های کلی مقامات حاضر در وین و لحن آنها خبر از پیشرفت در مذاکرات و نزدیک‌شدن روزبه‌روز به لحظه توافق می‌داد؛ اما از اوایل خرداد همان موضع‌گیری‌ها نیز متوقف شد. سخنگوی وزارت خارجه و برخی دیگر از مقامات این نهاد البته همچنان روایت‌های خوش‌بینانه‌ای از روند گفت‌وگوها دارند و تأکید می‌کنند که تصمیم نهایی را باید آمریکا بگیرد؛ اما تکراری‌شدن این موضع‌گیری‌ها در فقدان هرگونه نتیجه محسوس و ملموس باعث شده است این اظهارنظرها نیز چندان امیدوارکننده نباشند. شخص وزیر خارجه ایران مدت‌هاست به‌جز یکی، دو توییت کلی که شامل تأکید بر همان مواضع سخنگو و معاون وزارت خارجه بوده، عملا موضع‌گیری چندانی درباره مذاکرات وین نداشته است و به نظر می‌رسد همان‌طور ‌که اصل مذاکرات این بار به جای ظریف توسط عراقچی هدایت می‌شود، موضع‌گیری و اطلاع‌رسانی درباره آن نیز به خود او سپرده شده است. درحال‌حاضر بیش از مقامات ایران یا حتی می‌توان گفت به ‌جای آنها، این مقامات روس هستند که درباره روند مذاکرات، امیدها و چالش‌های آن اطلاع‌رسانی می‌کنند؛ مثل وقتی میخائیل اولیانوف، رییس هیئت روس، بحث اثرگذاری بزنگاه انتخابات ایران بر روند مذاکرات را مطرح کرد.

  بازگشت به ابهام

مسئله هرچه هست، احتمال احیای توافق هسته‌ای ایران که از چندی پیش بالا به نظر می‌رسید، از نگاه تحلیلگران روندی نزولی را آغاز کرده است. به تبع آن، مسائل دیگری که رفع و رجوع یا تشدید آنها به وضعیت برجام وابسته بود، در ابهام باقی مانده‌اند؛ ابهام در سرنوشت رفع یا عدم رفع تحریم‌های اقتصادی کارزار فشار حداکثری هم ابهام و چالش وضعیت اقتصادی داخلی را حفظ می‌کند و هم چشم‌انداز تعاملات اقتصادی و تجاری بین‌المللی را همچنان تاریک نگه می‌دارد. تا روزهای آینده با خود  چه خبرهایی بیاورند.

دیدگاهتان را بنویسید