رئیس خانه صنعت و معدن نیشابور: اگر هدفتان فقط منفعت است، تولید به صرفه نیست 

داشتن نیرو و ایجاد اشتغال شوق عجیبی به آدم می‌دهد. وقتی در شرکت نشسته‌ای و در پایان وقت کاری 600 و 700 نفر آدم می‌خواهند بروند، تماشای این صحنه حس عجیبی دارد

اگر هدف فقط مالی باشد در هیچ کار تولیدی که من می‌شناسم موفقیت وجود نخواهد داشت و آرامشی در کار نخواهد بود

 حسن جلائی مرادزاده با بیش از سه دهه تجربه و فعالیت در حوزه صنعت، یکی از چهره‌های موثر تولید در خراسان است. او که امروز عضو هیأت مدیره شرکت‌ شهرک صنعتی خیام است، اعتقاد دارد که باید با رونق تولید و ایجاد اشتغال زمینه‌های توسعه ملی را فراهم کرد. جلائی مرادزاده هم‌اکنون ریاست خانه صنعت و معدن نیشابور را به عهده دارد. داستان مسیری که از فروشندگی و بازاریابی محصولات در اقصی نقاط کشور تا مدیریت چند واحد تولیدی طی کرده است و رسالتی که نه تنها برای خودش بلکه فرزندانش هم تعریف کرده است، را می توانید در این گفت وگو بخوانید.

 

  • فعالیت اقتصادی را از کجا آغاز کردید؟

من از ابتدا در حوزه فروش لوازم خانگی فعال بودم. این کار را در سال 61 شروع کردم و به تدریج در کارخانه‌های مختلف، درقسمت فروش همکاری داشتم و کار را در سطح کشور توزیع می‌کردم. استان خراسان یکی از قطب‌های بخاری گازی کشور است و تقریبا نزدیک به نیمی از بخاری گازی‌های کشور در خراسان تولید می‌شود. اوایل خیلی سخت بود که یک بخاری که در خراسان تولید می‌شد را بتوانیم به استان‌های دیگر بفروشیم چون وجود کارخانه‌هایی مثل آزمایش و ارج در کشور، این رقابت را سخت می‌کرد. یکی از کارهایی که من انجام دادم این است که یک بخاری که در خراسان تولید می‌شد را در استان‌های دیگر عرضه کرده و می‌فروختم و این باعث شد که صنعت بخاری استان رشد خوبی بکند.

 

  • فروختن بخاری خراسانی در استان‌های دیگر چه دشواری‌هایی داشت؟

در مقاطعی ما بخاری‌هایی مانند ایران‌کارتوس، مشهد کولر، جهان‌کار و… را در کشور داشتیم. اولین سالی که من بخاری مشهد کولر را بردم در همدان بفروشم مردم آنجا فقط بخاری ارج می‌خریدند، بخاری مشهد کولر، اولین بخاری شیشه‌‌دار بود که نمای شعله آن دیده می‌شد. آن زمان می‌گفتند اگر بخاری است چرا اسمش کولر است و چرا اسم مشهد دارد و… اسم این مجموعه از همان زمان به «آدونیس» تغییر کرد.  شرایطی که برای قبول کردن کالای مشهد تعریف می‌کردند خیلی زیاد بود اما من مقاومت کردم و کالای مشهد را در تمام ایران می‌فروختم. به تدریج بازار گسترده‌ای ایجاد شد که برای ما درآمدزا بود.

در سال 72 انشعاب گاز آمد و برای آن‌ها قابل قبول نبود که کالای مشهدی را قبول کنند. اما کار به جایی رسید که بعد از مدتی فقط کالای مشهدی می‌خریدند. بعدا خودشان تولید را آغاز کردند.

  • شما ابتدا با حوزه فروش شروع کردید و بعد وارد حوزه تولید شدید، به نظرتان این تغییر حوزه چقدر سخت بود؟

از چند جهت این روش خوب بود. ابتدا اینکه خطر و دردسر کمتری هم داشت و زودتر آدم را به امنیت مالی می‌رساند اما به نظرم فقط داشتن درآمد کافی نیست. داشتن نیرو و ایجاد اشتغال شوق عجیبی به آدم می‌دهد. وقتی در شرکت نشسته‌ای و در پایان وقت کاری 600 – 700 نفر آدم می‌خواهند بروند. وقتی این صحنه را تماشا می‌کنی حس عجیبی دارد. این لحظه را باید لمس کرد که سرپرست 600 – 700 خانوار را ببینی، این لحظه شوق عجیبی به آدم می‌دهد. این هست که می‌طلبد آدم سختی‌هایی را تحمل کند.

  • تولید را چگونه آغاز کردید؟

از سال 78 اولین حرکات تولیدی‌ام شروع شد. با مشهد دوام و جناب آقای قهرمان، کار را شروع کردم. شرکت ایجاد شد و کار را جلو بردیم. واحد دوم که به آن وارد شدم در سال 83 شرکت ایران‌-شرق نیشابور بود که به تعطیلی کشیده شد بود. در آن مقطع با توجه به اینکه تخصص من بخاری بود از من خواستند که وارد این کار شوم. البته این شاید در ابتدا نوعی اشتباه بود چون بدون مطالعه و بررسی وارد این کارخانه شدم و البته با توان مالی شخصی‌ام و کمی تأمین مالی هزینه‌ها از طریق بانک‌ها و ارتباط با سهامداران به تدریج کار به جاهای خوبی رسید.

  • چگونه فرزندانتان هم وارد حوزه تولید شدند؟

ما چندین سال متوالی بهترین صادرکننده نمونه استان بودیم. در همان سال‌ها قبل از اینکه وارد ایران شرق بشوم در نظر داشتم که یک مجموعه یخچال‌سازی درست کنم اما به مشکلاتی برخوردم که کار را مختل کرد تا جریان ایران شرق پیش آمد. بعد از آن پسرم داود وارد کار شد وصنعت چاپ روی چینی را به او آموزش دادیم و او امروز یکی از ده نفر صنعت چاپ ترانسفر کشور است با این‌که تحصیلات آکادمیک دانشگاهی در این زمینه ندارد.

مجموعه سومی که ایجاد شد در سال 92 در شهرک صنعتی خیام بود. پسر دومم، علی، در سال 92 برای تحصیل به انگلستان رفته بود و قصد بازگشت به کشور را نداشت. همسرم ناراضی بود و من پسرم را حمایت نکردم تا بتوانم او را به مشهد برگردانم. پسرم هنوز بیست سال هم نداشت و من با این هدف مجموعه شرکت کلور را ایجاد کردم و برنامه‌ریزی تولید انواع یخچال و فریزر را انجام دادم. به او گفتم اگر برگردی مدیر اینجا خواهی بود. او با تشویق‌های من برگشت و مجموعه را در اختیارش گذاشتم. او می‌خواست در دانشگاه درس بخواند ولی آنقدر فشار کار زیاد بود که نتوانست در دانشگاه ادامه تحصیل دهد. البته دوره‌های آموزشی بسیار زیادی در خارج از ایران گذراند که در کارش بسیار اثرگذار بود. او امروز از اساتید صنعت یخچال ایران است.

  • با شناختی که ما از کارآفرینان داریم خیلی‌ها حاضر نیستند که سختی‌هایی که دیدند را به فرزندان خود هم پیشنهاد بدهند. چه شد که شما می‌خواستید پسرانتان در ایران به فعالیت اقتصادی بپردازد؟

من به هیچ عنوان دوست ندارم که فرزندانم به خارج از کشور مهاجرت کنند. فکر می‌کنم اگر تمکن مالی داریم باید از این امکان برای توسعه کشورهزینه کنیم. امروز فرزندانم هم همین گونه فکر می‌کنند و آن‌ها هم لذت داشتن نیروی کار را حس کرده‌اند و با من موافق‌اند.

تولید و کارآفرینی چه سختی‌هایی دارد؟ آیا این سختی‌ها باعث شده از کار تولید دلسرد شوید؟

در مواقعی ما می‌خواهیم کارهای را کپی کنیم که با نظام بانکی ما جور در نمی‌آید. ما برای این حرکت‌ها همیشه نیازمند کمک از نظام بانکی کشور بوده‌ایم. همیشه جلوتر از سرمایه‌ای که داشتم از بانک‌ها کمک گرفته‌ام و در این مسیر مشکلات کم نیست. برخلاف تصور خیلی‌ها که از تولید وارد خرید و فروش ملک و املاک یا دلالی شدند و سود خوبی به دست آوردند من در تولید باقی ماندم و از این تصمیم ناراضی نیستم چون می‌دانم این طور برای جامعه و کشور مفید هستم.

  • چه توصیه‌هایی برای نیروهای جوان دارید که می‌خواهند وارد کار تولیدی شوند؟

برای کسانی که می‌خواهند وارد کار تولید شوند توصیه مهمی دارم. اگر دید و تصورشان مشابه سایر کارها باشد رشد تولید را شاهد نخواهند بود. افرادی که وارد صنعت می‌شوند علاوه بر منافع مالی باید دوست داشتن و اشتیاق به ایجاد کار را هم داشته باشند و ببینند. اگر هدف فقط مالی باشد در هیچ کار تولیدی که من می‌شناسم موفقیت وجود نخواهد داشت و آرامشی در کار نخواهد بود. تولید فقط زمانی لذت‌بخش است که در کنار آن اشتغال را هم داشته باشیم و به فکر نیروی کار هم باشیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید