افغانستان،طالبان و تهدید احیای برجام

امیر پسنده‌پور
دانش آموخته روابط دیپلماتیک

بعد از خروج غیرمسوولانه ایالات متحده امریکا از افغانستان و خارج شدن نظامیانشان از پایگاه بگرام (مهمترین پایگاه نظامی افغانستان) و با در نظر گرفتن رفتارهای پیشین امریکا در جریان مذاکرات صلح با آمریکا دردوحه که نهایتا منجر به جسور شدن این گروه تروریستی و پیشروی آنها تا سقوط کابل شد، انتقادات بسیار تندی علیه جو بایدن و تیم سیاست خارجی او در رسانه های مختلف و افکار عمومی شکل گرفت.

بسیاری ازتحلیل گران این رفتار ایالات متحده را غیرمسوولانه و ازعوامل مهم و اساسی سقوط دولت و استقرار طالبان قلمداد کردند اما آنچه دراین میان برای ما قابل اعتنا و تحلیل است اثرگذاری این حادثه و عوارض بعد از آن بر روند احیا برجام است. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد ایجاد یک فرصت برای تخریب و تخطئه سیاست های خارجی و امنیتی دولت جو بایدن برای مخالفان سیاسی اوست که آن را در دو بخش می توان تعریف کرد:

رقیبان سیاسی او از حزب جمهوری خواه و حاکمیت اسراییل با پیوست لابی های قدرتمند درایالات متحده؛چه بسا این دو گروه در پی انتقادات پیوسته و حملات شدید رسانه ای شان به دنبال اهداف و اغراض پنهان دیگری باشند که مهمترین آن اثرگذاری بر روند احیا برجام است. آنها به خوبی می دانند دولت جوبایدن درموقعیت بسیار ضعیفی قرار گرفته است و باتوجه به انتخابات پیش روی کنگره برای او فراراز این مخمصه امری حیاتی و ضروری تلقی می شود.

دولت جو بایدن که تا امروز مکرر با شعار تکیه بر دیپلماسی و احیا جایگاه امریکا، اصرار به احیا برجام به جهت تضمین و تحکیم امنیت ملی خود بوده است حالا با دردسر بزرگی به نام افغانستان روبه روست و از طرفی جابه جایی دولت ( در ایران ) برای تحقق این سیاست موانع جدی ایجاد کرده است.  جمهوری اسلامی نیز که اطمینان کافی به حسن نیت آمریکا با توجه به رفتار آنها و خروجشان از برجام ندارد بسیار محتاطانه و همچنان کنشگرانه ( درحوزه فعالیت های هسته ای) سعی دارد از موضعی متفاوت و محکمتر در سر میز مذاکره حاضر شود و جمیع این اتفاقات کار دولت بایدن را به دشواری کشیده است.دو طراح سیاست خارجی و امنیت ملی دولت بایدن؛ جک سالیوان و ویلیام برنز( مشاور امنیت ملی و رئیس سیا) که دکترین سیاست خارجی و امنیتی دولت بایدن را طراحی می کنند اساسا و مطلقا بر دیپلماسی فعال و خروج از بحران ها با این ابزار منهای نظامی گری تاکید دارند.

آنچه امروز بر سر دولت بایدن مانند آوار خراب شده است فاجعه افغانستان است که به طور ناخواسته افکار عمومی و رقبای سیاسی او را در یک جبهه واحد قرار داده است تا سیاست های او رابه نقد بکشند. برای نمونه می توان به صفحه نخست مجله تایم اشاره کرد که بایدن و کاملا هریس را در پوشش گروه طالبان به تصویر کشیده و علنا او را مسبب وضع موجود قلمداد کرده است. حال، تنها راه حل و شانس او، ناخواسته اتخاذ مواضع محکم و سخت گیرانه در قبال برجام است تا شاید کمی از شدت حملات درآستانه انتخاباتی مهم برای حزبش بکاهد و همچنین روند سقوط مقبولیت و محوبیت خود را نزد افکار ایالات متحده کاهش دهد یا متوقف کند. چرا که بخش عمده ای از افکار عمومی متاثر از مواضع رسانه ها هستند و اگر او بتواند موقتا خود را ازاین مخمصه ولو با اتخاذ مواضع سختگیرانه در قبال جمهوری اسلامی و موضوع برجام نجات دهد، نه تنها  خواهد توانست تا حدی جریان افکار عمومی را به سمت خود برگرداند بلکه  خطر شکست در انتخابات آتی کنگره و همچنین  کابوس بازگشت ترامپ را در 2024 تا حدی از خود دور کند.

سفر اخیر نخست وزیر اسراییل  به ایالات متحده و برگزاری جلسات با رئیس جمهوری و وزیر خارجه آن با موضوع ایران و دعوت بلینکن از وزیرخارجه اسراییل برای سفر به آمریکا می تواند بخشی از پروژه فشار به ایالات متحده برای دور کردن دولت بایدن از میز مذاکره و احیا برجام باشد که استراتژی مهم اسراییل است. حال باید ببینیم با توجه به جمیع مولفه های موجود و شرایط خاصی که دولت جو بایدن در آن گرفتار شده است آیا مفری برای رهایی از بحران فعلی بدون آسیب وارد شدن به سیاست اصلی اش که مذاکره و دیپلماسی برای حل مناقشه برجام است پیدا خواهد شد یا خیر./ خبر آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید